• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : نقشه طلاق
  • نظرات : 5 خصوصي ، 68 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ت 

    مي تواند از ان خانه بيايد بيرون وخانه بگيرد تا در خانه پدر زن ساكن نباشند بعد هم نگذارد تنها به خانه پدر برود با هم بروند با هم بر گردند

    ضمنا يك سوال هم دارم فاصله ي سني اين دو چه قدر است

    يك سوال ديگر هم دارم ايا ازدواجش به اجبار پدرش نبوده

    پاسخ

    اتفاقاً من هم همين را به ايشان گفتم و خيلي‏هاي ديگر. ولي مي‏گفت حالا كه گذاشتم هر هفته خانه پدرش برود، متهم كرده‏اند كه ارتباط زوجه را با خانواده‏اش قطع كرده‏ام، اگر نمي‏گذاشتم كه ديگر هيچ! پسر 5 سال بزرگ‏تر از دختر است. دختر كه مدعي است به حرف پدر اين ازدواج را پذيرفته است، ولي بعدها زوج مي‏گويد كه زوجه اظهار كرده است از زندگي و اين ازدواج راضي است و خوشحال. اما فعاليت‏هاي پدر در بد جلوه دادن اين زندگي مشكل آفرين شده است. زوج مي‏گفت: يك روز زوجه تحليل پدرش را ذكر كرد و گفت: پدرم مي‏گويد زندگي متدينين بر اساس سلطنت است و زندگي غيرمتدينين بر اساس مشاركت و زندگي تو با شوهرت بر اساس سلطنت است! مي‏گفت: به نظر تو اين حرف چه اثري بر روان زن من گذاشت؟ كه گمان كند من سلطنت مي‏كنم به او! پدر براي اين‏كه بگويد خودش يك روش ديگر براي زندگي دارد كه نامش خلافت است، اين گرفتاري‏ها را ايجاد كرده است. اگر دوست ما زير يوغ پدرزن مي‏رفت و هر چه او مي‏گفت در زندگي عمل مي‏كرد، شايد اتفاقات جور ديگر رقم مي‏خورد.