• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : نقشه طلاق
  • نظرات : 5 خصوصي ، 68 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ت 

    وقتي در قم بودم مي خواستم پايه کاري را در موسسه اي که بودم بگذارم اما متاسفانه وقت نشد مي خواستم انجمن را بزنم که به مسايل سياسي اسلام مي پرداخت که يک انجمن تحقيقاتي بود اطلاعات تهيه مي شد بعد به زبان هاي مختلف ترجمه مي شد بعد هم تايپ مي کرديم ودر اختيار طالبين مي نهاديم مثلا سايت ها يا وبلاگها يک انقلاب وبلاگي راه مي انداختيم بعد چون همه اقشار دسترسي به اينترنت ندارند در قالب بروشور به مردم عرضه مي شد حوزه ي کار هم در باب دشمن شناسي و اسلام شناسي بود ضمنا اين اطلاعات تهيه شده در اختيار مبلغين براي بالا بردن سطح اطلاعات داده مي شد و به صورت ساندويچي از مسايل مطلع مي شدند ولزومي نداشت که وقت خود را صرف تحقيقات کنند

    دشمن شناسي :1- داخلي

    2- خارجي

    البته به نحو مبسوط تر مباحث رده بندي شد اما...

    پاسخ

    ... ادامه از كامنت قبلي: فريبي كه ما هم خيلي گرفتارش مي‏شويم. تا حالا اين جمله را از كسي شنيده‏ايد و حتي شايد از خودتان، كه اگر من مدير فلان مؤسسه بودم فلان كار را مي‏كردم و بهمان مي‏شد؟! آيا مي‏دانيد اين يكي از فريب‏هاي بزرگ شيطان است؟! اگر حقيقتاً شما به فكر آن مؤسسه هستيد بايد راهكار خود را برويد و به هزار ترفند در اختيار مديران فعلي آن مؤسسه قرار دهيد و قانع‏شان كنيد، اما قدرت‏طلبي از ميان صراط مستقيم ما را ناگهان به بيراهه مي‏كشند. اين وضع اصول‏گرايان امروز است. همه براي خدمت به اسلام سر قدرت دعوا دارند و هر كدام با اين زعم كه اگر من باشم آن كار ديگر مي‏كنم! مهم نيست احمدي‏نژاد سر قدرت باشد يا قاليباف و يا لاريجاني. مهم اين است كه كدام الگوي تخصيص حاكم شود، آيا الگوي تخصيصي كه منابع كشور را به نفع سرمايه‏داري خارجي و سپس در خدمت سرمايه‏داران داخلي تخصيص دهد كه مثلاً دست نامرئي آدام اسميت، كشيش نادان قرن 15 ميلادي انگليسي كه با كتاب «ثروت ملل» خود بنيانگذار نظام كاپيتاليستي شد، بيايد و كم كم با انباشت سرمايه، نرخ كار بالا رود و فقر ريشه‏كن شود، اگر چه در دوران گذار از نظام اقتصادي سنتي به مدرن يكي دو دهك از پايين جامعه زير خط فقر بميرند! كه آقاي هاشمي اين روش را پسنديده بود. و يا الگوي سوسياليستي اقتصاد كه نظام اشتراكي را حاكم نمايد فقر را در جامعه توزيع كند، تا همه با هم فقير باشند، بر اساس تعاليم مكتوب ماركس و انگلس و چرندياتي كه لنين در سخنراني‏هايش مي‏گفت! و يا الگوي تخصيصي حاكم شود بر جامعه كه اساسش بر عزت سياسي نظام باشد و سپس مسائل اقتصادي كه بگويد حاضريم تحريم شويم و گشنه بمانيم ولي از ملل مظلوم جهان در تريبون‏هاي رسمي دنيا دفاع كنيم. بنزين نداشته باشيم و خودروهايمان بخوابند و هواپيماهايمان زمين‏گير شوند، ولي هر جاي عالم كه اسم نظام ما آمد مردم فقير و مستضعف قلب‏شان شاد شود. شما بگو احمدي‏نژاد لج‏باز، خب سر چي لج‏بازي كرده است؟ سر اين‏كه مي‏گويد مشائي همكار بنده باشد، خب مشائي چهار تا مطلب نادرست گفته است، قبول دارم كه اين‏ها اعتبار احمدي‏نژاد را در بين مذهبي‏ها كاهش مي‏دهد، ولي در نگاه سيستمي چيزي از آثار شگفت‏آور فعاليت‏هاي او نمي‏كاهد. فقط يادمان باشد خيلي از اين مطالبي كه بزرگ مي‏شود از جهالت اصول‏گراهاست كه سر قدرت دارند يكديگر را خراب مي‏كنند. خيلي از اشتباهات را ما خودمان بايد ماست‏مالي كنيم، نگذاريم خبرش به همه جا برسد و بعد خصوصي حلش كنيم، شما دعواهاي پدر و مادر خود را جلوي همسايه فرياد مي‏زني؟!