وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
كارنامه چاق
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
aay
عليکم السلام ، شما هم در پناه خدا و بنده هم تشکر مي کنم بابت پاسخهاي شما .
اونوقتا درست قبل از بازخريد شدنم از آموزش و پرورش بود ، پيش از سال 78 و زمان دولت جامعه ي مدني که تعديل نيرو مي داد و دو برابر معمول برا بازخريد شدن مي داد و منم به پولش سخت نيازمند بودم و با 27 سال سابقه و 48 سال سن بزور بازخريد شدم ، آخه سال بعد بازنشست مي شدم !
ناگفته نمونه که مطالب شما از نظر بنده جاي تامل داره که عارض مي شم ! يعني ارزش ان قلت داره ، وگرنه چرا !؟ لذا ضمن قدرداني از مطالب شما اميدوارم که مزاحمتم را بديده ي بهتر و روشنتر شدن مطالبتون بنگريد . با آرزوي :"بدون توقف" برا قلمتون .
پاسخ
سلام. سپاسگزارم.
+
aay
عليکم السلام ، از قضا سکونت ما تو اونجاهايي که نامبرديد بوده ، مثلا چند سالي در مدرسه ي صفاي شيخ آباد ساکن بوديم ! ولي نه تنها ما ، بلکه ديگران هم که ما يادمون مياد بيشتر جلوي يه نونوايي لواش که نزديک اون مدرسه بود صف مي کشيدن يا ذنبيل دستمال ميذاشتن !
بلکه شادي در مثلا سالاريه ، صفائيه ووو اونايي که دستکم دستشون به دهنشون مي رسيد ، خودشون يا بچه هاشون با پول توجيبي هايي که مي گرفتن مشتري اون چيزايي که شما به فقرا نسبت دادين باشن !
تو مدرسه شهيد مصطفي خميني خيابون 22 بهمن شاه ابراهيم هم که همون زمان ! تدريس مي کردم هم ، مثل همين بچه ها جلوي بوفه ي مدرسه بودن تا مثلا مانند بچه ي من که لقمه ي همون نون و پنيري رو که گفتم از خونه آورده بودن !
البته برداشتي :"انتزاع" نشه که مدرسه فقط مثلا پفک مفک و اين چيزا بخورد بچه ها ميداد ها ! نه ! مدير مدرسه اونوقتا که آقاي ابراهيم محمدي بود اجازه ي اون چيزايي رو که شما نامبردين نميداد فروخته بشه ! مثلا نون و سيب زميني پخته فروخته مي شد ، البته به خريدارش که گفتم .
پاسخ
سلام. مطلبي كه فرموديد نميدانم مربوط به چه زماني ميشود. بنده نيز تا جايي كه خاطرم ميآيد، بيست سال پيش وضعيت همانطور كه شما ميفرماييد بود. اما در زمان حاضر، به نظر ميرسد اوضاع دگرگون شده. اكنون بايد ديد و قضاوت كرد. در زماني كه پنير از چيپس و پفك گرانتر شده. در پناه خدا. ممنونم از اينكه پيگير هستيد. تشكر.
+
aay
عليکم السلام
بنده فکر نمي کن فقرا پولي به مثلا پفک و اون چيزايي که نامبردين بدن ! البته اگه داشته باشن !
خب برا اينکه ميدن به نون و مثلا پنير و ...
در ضمن گرسنه هاي لاغر مردني يمن رو بعنوان مثال گفتم که جزئي از کلي شما باشه !
وگرنه در همين جمهوري اسلامي ايران خودمونم پيدا ميشه براي اون کلي شما !
پاسخ
سلام. راه فهميدن آن ساده است. مراجعهاي بفرماييد شهر قائم، يا مثلاً ته نيروگاه، امينيبيات، شاهابراهيم، شيخآباد و ... به بقّاليها سر بزنيد. بنده ديدهام كه عرض ميكنم. ببينيد بيشتر در ويترين چه دارند. رفاقت كنيد و بپرسيد كه بيشترين گردش مالي آنها در چيست. در «شير» است مثلاً يا «پفك و چيپس». اين مسأله آزمونپذير است و نيازي به بحث ذهني و انتزاعي ندارد. موفق باشيد.
+
aay
سلام عليکم
جالب بود ، رابطه ي چاقي و پر حوري !
جالبتر نسبت دادنش به بشريت بود !
حالا با کدوم تحقيق و تفحصي !؟ لابد دستکم بشر ايراني رو ، دستکم هم استاني و لااقل همشهري رو که شامل نشه ، هم محلي رو ، اينم که شامل شه همسايه ها رو ، حالا تا چهل تا در جهات اصليم رو ، بازم شامل نشه ديگه ديوار به ديوار يا :"جار" به "جار" هم جدار رو که شامل ميشه !
ما که خدا وليکي خبر نداريم از خورد و خوراک حتي هم طبقه ي ساختموني که توش زندگي مي کنيم ! که پرخوري دارن ؟ يا نه ؟ فقط اينقد خبر داريم که نون آورشون حسابدار يه شرکته و مثلا اگه دست و بالش باز باشه ، چون کابينت سازي بلده ، برا خودش مي خواد کابينت سازي بزنه !
البته به نظر نمي رسه که کمبود غذايي داشته باشن ! سه تايشون که لاغر نيستن ! البته چاقم به معني کلمه نيستن !
راستي زير خط فقر که در جمهوري اسلامي ايران گفته مي شود چي !؟ بشر زير خط فقر رو ميگم !بشر ايراني رو ميگم !؟ نه مثلا همين يمني که تصاويرشم تلويزيون نشون ميده ! که بشري از همون بشريت بقول شما چاق و پرخورن !
پاسخ
سلام. عصر مدرن كاري با انسان كرده كه رابطه پرخوري با پولداري را از ميان برداشته. يعني زير خط فقر را ميبيني كه پرخوري ميكنند و چاق ميشوند. ديگر چاقي نشانه ثروت نيست. چه بسا فقرايي كه چاقترند. چرا؟! زيرا خوراكيهاي صنعتي آمدهاند و ارزانتر شدهاند از خوراكيهاي سنّتي. و خوراكيهاي صنعتي اسباب چاقي را بيشتر فراهم ميكنند. ويتامين و پروتئين ندارند، ولي تا دلتان بخواهد قند و چربي. خانواده مستضعف گوشت ندارد بخورد، ولي بچهاش دست به سانديس و كلوچه و پفك و .... امروزه اين غذاهاي ناسالم مربوط به مردم زير خط فقر است. مستندي نشان ميداد شبكه افق، مردم فقيري در آمريكاي جنوبي، نان به زحمت گيرشان ميآمد و دست همهشان نوشابههاي آمريكايي. همه هم شكمهايشان ورآمده. امروز غذاي سالم خوردن خرج دارد. همان پنير قديمي و دستي و سنّتي خودمان را برچسب «ارگانيك» زدهاندو چندبرابر قيمت ميفروشند، نه... چندين برابر. شده غذاي قشر مرفّه جامعه. آنوقت مردم ضعيف پنيري ميخورند كه به روش اولترافيلتراسيون، چند دور در لولههاي فلزي كارخانه چرخيده است و از ميان چرخدندههايي گذشته است كه هرگز نه قابل شستن است و نه بدون روغنكاري ميتواند به درستي كار نمايد. بعد هم دنبال علّت سرطان ميگرديم! همان ناني كه بچه بوديم ميخورديم را گران كردهاند، آنوقت نان ماشيني را ارزانتر دست مردم ميدهند. چاقي با پرخوري ارتباط دارد. زيرا مستضعفين دچار فقر ويتامينها هستند و «گرسنگي سلولي» در علم تغذيه و پزشكي مطرح شده است. آدمهايي كه شكمشان سير ميشود، ولي سلولهاي بدنشان به دليل نرسيدن مواد مورد نياز اعلام گرسنگي ميكنند و بشر بيچاره هي مدام ميخورد و چاق ميشود از چربي و قند، ولي سير نميِشود! اينها را من نه از همسايهها پرسيدهام و نه پژوهش كردهام. فقط برنامههاي پزشكي و مستندهاي شبكه افق و مستند را ديدهام. فقر هست، ولي همين فقر هم با خود چاقي به همراه ميآورد. البته قضيه تحريم كشوري مانند يمن فرق ميكند كه در شرايط جنگ و حصر است. غرض اكثريت بشر بود در اكثر كشورهاي جهان. موفق باشيد.