وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
پاورچين
نظرات :
1
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سعيد
سلام
نمي دونم روايت چقدر سند داره اما محبت و ادب تؤامان بايد پيش بره با توازن متناسب بدون زور و فشار
و اينکه کلا مطالب سبکش قشنگه به جز اون يک کلمه که تو بيوگرافي نوشتيد کاش اين خاطرهنگاري زيبا با همه اعضاي خانواده پيش ميرفت
پاسخ
سلام. از اينكه نظر خود را بيان فرموديد خيلي خوشحال شدم. دوست دارم خوانندگان پيگير وبلاگ، نظر خود را صريح بيان فرمايند و اين نظر صريح شما، بسيار ارزشمند است براي نويسنده. تعادل و تناسب هميشه لازم است، در هر امري. مشكل در تعيين مصداق است، در تشخيص وضعيت متعادل. همه پدران و مادران آشپز هستند؛ محبت و ادب را با هم مخلوط ميكنند، اما طعمهاي مختلف ناشي از تفاوت نسبت ميان اين دوست، تقدّم و تأخرّ آنها و فاصله ميانشان. يكي نخود را دير ميريزد و در آش نميپزد، ديگري زود ريخته، له شده و بافت محصول را خراب كرده است. آدمهاي مختلف به همين تصميمها متفاوت ميگردند. «طلاق» هم واژهاي نيست به نظرم كه «زشت» باشد. آنچه زشت است، طلاق با دلايل سطحي و بياهميت است. طلاق در اسلام يك راه حل است، راه حلي كه از مسيحيت حذف كردند و كانون خانواده را متلاشي ساختند. بارها هر جا كه صحبت شده عرض كردهام: تربيت فرزند در محيط طلاق بهتر است تا در محيط دعوا. مادر و پدري كه ميخواهند فرزند را زير داد و هوار و اختلافات خود تربيت نمايند، ويران ميكنند، نه بنا. اما اگر حسّاسيت جامعه ما كم شود، به اينكه طلاق را «وحشتناك» نديده، آدمها راحت جدا شوند و دوباره بدون نگاه بد مردم، وصلت كنند، خانوادهها سيّالتر از حال ميشوند. دو نفر كه نميسازند، يك خانواده خراب، باز ميشود و دو خانواده بهتر ميسازد. دو كانون آرامش ايجاد ميشود به جاي يك كانون دعوا. اما البته در جامعه امروز ما كه طلاق وضعيت روشني ندارد، مطلقهها ول ميگردند و اين خطرناك است. بايد فرصت ازدواجهاي دوباره را چندين برابر كرد. باز هم سپاسگزارم.