• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : تكليف ِ والدين
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + .... 
    چقدر جداب توصيف کرديد
    ممنونم از اينکه فکر مرا هر از چند گاهي باز ميکنيد:)
    پاسخ

    براي خودم خيلي جذّاب بوده است. اگر دقت بفرماييد، اين نظام آموزشي كه هم‌اكنون ما در كشور خود داريم، كاملاً مدرن است. يعني يك نظام آموزش سنّتي داشتيم كه همان مكتبخانه‌ها بودند. بعد كه «فورديسم» عرصه‌هاي جهان را درنورديد، آموزش را نيز ماشيني كرد. نيمكت‌هايي مثل هم، رو به تخته سياه، همه ساكت، معلّم در حال آموزش... برنامه خشك و بي‌روح صبحگاه، همه و همه نمادهاي مدرنيته هستند. امروز خود ِ غرب در حال گذر از مدرنيته است و عناصر پست‌مدرن را جايگزين مي‌نمايد. نظام آموزش فنلاند را در مستندي كه مايكل مور ساخته است مي‌شود ديد. نوع چينش ميز و صندلي را تغيير داده‌اند. رفتار معلّم عوض شده است. نوع تدريس و محتواي آن و همچنين تكاليف و مشق‌ها. اما يك چيزهايي هنوز باقي مانده است؛ كلاس! يك اتاق بسته كه قرار است آموزش در آن اتفاق بيافتد. تلقّي من اين است كه بايد اين فضا را بشكنيم. كلاس را برداريم و ورود و خروج دانش‌آموز به محيط آموزش را اختياري كنيم. دانش‌آموز بتواند به راحتي دستشويي برود، تغذيه مصرف كند، قدم بزند و در يك كلام «زندگي» كند. اين مربّي است كه بايد او را مجاب نمايد و متقاعد، جذب كند تا چيزي ياد بگيرد. چرا؟! زيرا خانواده‌ها ديگر فرصت ندارند كودك را «جامعه‌پذير» نمايند. زن‌ها از خانه‌ها فراري‌اند و محيط كار جاذبه بيشتري براي آن‌ها دارد. خانواده مدرن و پست‌مدرن ديگر جايي براي پرورش فرزند ندارد. پس آموزشگاه بايد اين پرورش را بر عهده بگيرد. آموزشگاه‌هاي فعلي نمي‌تواند. كودكان را ماشيني بار مي‌آورد، مدرن! امروز كودكان حتي در حياط مدرسه‌ها نيز حق دويدن و بازي ندارند! مديرها مي‌ترسند آسيبي به خودشان بزنند و بعد مسئول باشند! مدرسه ناگزير است «خانه» كودك شود. مادامي‌كه «خانه» تمام‌وقت در اختيار كودك نيست. در پناه خدا.