• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : سازمان جبهه 8
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 
    آيا منظورتان مثلا چيزي شبيه اين است كه در هر شهري يك درصد خانواده ها با كارگاه هاي كوچك خانگي وظيفه توليد پوشاك كل شهر را داشته باشند. يك درصد وظيفه توليد ظروف و امثال آن. يك درصد وظيفه توليد فرش و قالي و امثال آن. يك درصد وظيفه توليد خودرو. همين طور هر خانواده وظيفه اي خاص در آن شهر داشته باشد.
    انتقادي از نظام سلسله اي كارخانه ها كرده بوديد: "كارخانه‌اي كه موبايل توليد مي‌كند، مواد اوليه‌اي نياز دارد كه كارخانه ديگري تأمين مي‌نمايد و هلمّ جرّا". در مورد كارگاه هاي كوچك خانگي هم مگر همين انتقاد وارد نيست؟ به هر حال يك يا چند خانواده اگر بخواهند يك گوشي موبايل با تمام قطعات الكترونيكي داخل آن را خودشان بسازند شايد سال ها طول بكشد بنابرين چه بهتر كه مواد اوليه خود را از كارگاه هاي خانگي ديگري بگيرند. همين طور اين سلسله ي نيازمندي در كارگاه هاي خانگي نيز ادامه مي يابد.
    پاسخ

    البته كه كارگاه‌هاي خانگي نيز به يكديگر محتاج خواهند بود. زيرا مواد اوليه يكديگر را توليد مي‌كنند. ايراد ما به كارخانه‌ها اين نيست كه چرا به يكديگر وابسته هستند. بلكه اين است كه اين وابستگي سبب مي‌شود نظامي از كارخانه‌هايي پديد بيايند كه همه‌شان نيازمند وام‌هاي سنگين بانكي و محتاج اقتصاد ربوي هستند. يعني اقتصاد مبتني بر خلق پول. از سوي ديگر، توليد كارخانه‌اي به دليل اين‌كه حجم بالايي دارد، تقسيم كار پيچيده‌اي نيز دارد. در يك كارخانه، يك فرد تنها وظيفه دارد يك پيچ را ببندد؛ روزي هزار پيچ از يك نوع. اين تقسيم كار سبب مي‌شود مهارت افراد بسيار اختصاصي گردد و آنان را به شدت وابسته به آن كارخانه خاص نمايد. اما در توليد كارگاهي، هر فرد حجم بيشتري از كارها را به انجام مي‌رساند و مهارت‌هاي متنوعي را كسب مي‌كند. اين از لحاظ رواني و فكري آرامش پديد مي‌آورد و هم اين‌كه در صورت امتناع از همكاري با كارگاه،‌ مي‌تواند تجارت خود را به صورت مستقل تأسيس كند. فراموش نكنيم اساساً يك تفاوت مبنايي بين ما و تمدن مدرن وجود دارد. مسلمانان معتقد به جهان پس از مرگ هستند و زندگي خود در اين دنيا را مشابه «چريدن حيوانات»‌ نمي‌دانند. قرار نبوده و نيست دنياي بسيار مرفهي داشته باشيم. نگاه ما به توليد به اندازه‌اي‌ست كه نيازهاي اساسي زندگي در دنيا را بمثابه مزرعه آخرت تأمين كند. نظام سرمايه‌داري اما به دنبال سود بيشتر است و اين را از راه تحريك انسان‌ها به مصرف بيشتر به دست مي‌آورد. اين راه بشريّت را روزبه‌روز بيشتر از آخرت غافل مي‌نمايد. داشتن زندگي خوب در اين دنيا بد نيست، اما چه ميزان از فعاليت روزانه هر انسان بايد صرف تأمين نيازهاي دنياي وي شود؟ به تفاوت زندگي مردم در تهران و شهرستان‌ها بنگريد. يك تهراني شش صبح از خانه خارج مي‌شود و پنج عصر باز مي‌گردد، صرفاً براي اين‌كه دنياي خود را تأمين كند. اما معمولاً در شهرهاي كوچك‌تر، افراد ساعت ده صبح كار خود را آغاز مي‌كنند و سر ظهر هم مغازه را مي‌بندند و چند ساعت هم عصر، تمام نيازهاي مادي دنياي‌شان تأمين مي‌گردد. حالا اين را ببريد به روستاها، مردم وقت بسيار كمتري براي دنياي خود صرف مي‌كنند. در گذشته «مصرف» كم بود، لذا تلاش براي تأمين اين مصرف هم كم...