• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : تنها مجتهد روي كره زمين!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 44 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ت 

    لذا علم اصول در نجف رشد كرد و به حق‏الطاعة رسيد، اما در حوزه قم همچنان حرف آخوند حرف آخر ماند و امروز نيز هنوز تنسك عجيبي بر آن است،

    مساله اي براي من مطرح شده چرا اينقدر که در نجف به اصول پرداخته شد در قم اين اتفاق نيافتاد پس در قم چه پيشرفت علمي رخ داد ايا علت توقف جريان انقلاب بوده يا دليل ديگري داشته

    پاسخ

    اين‏را بايد در كتاب‏هاي آقاي دواني بخوانيد. ايشان كتاب‏هاي خوبي در تاريخ حوزه‏هاي علميه نگاشته است. ما طلبه‏هاي مورخ كم نداريم، آقاي رسول جعفريان هم از اين دست است. دواني حوادثي كه در دوران آقاي بروجردي در حوزه‏ها افتاد را به خوبي در كتاب خود شرح كرده است. بنده كه خودم بعد از انقلاب شرف حضور در عالم دنيا را يافتم، ولي اين‏طور كه از فرمايشات و اخبار اين بزرگان دانسته‌‏ام مشكل اصلي ركود حوزه علميه قم به انقلاب باز نمي‏گردد زيرا پيش از آن نيز اين ركود بوده و بايد ريشه آن را در حوادث پيش از آن جستجو كرد. حقيقت اين است كه به مرام و مسلك زعماي آن باز مي‏گردد. وقتي آية الله بروجردي ره احترام آية الله سيدنورالدين شيرازي را نگه نمي‏دارد و براي استقبال او كه از شيراز به قم آمده قدم برنمي‏دارد، تا آن‏جا كه سيدنورالدين به قبرستان نو مي‏رود و سخنراني قراء و تاريخي خود را ايراد مي‏نمايد كه روزنامه‏هاي آن روز ثبت كرده‏اند و اين‏طور آغاز مي‏كند: «سلام بر شما زندگان، شما زنده‏ايد چون مردم اين شهر مرده‏اند...» خب طبيعي است از اين بي‏توجهي‏ها چه شكاف عميقي بين علما حادث مي‏شود كه ديگر تبديل به يك فرهنگ در حوزه ما شده است. فرهنگ عدم امكان مباحثه دو مرجع. خدايا... چقدر از اين در رنجم... خدا را شاهد مي‏گيرم كه زماني از اين درد گريه مي‏كردم و اشك مي‏ريختم و همين الآن كه در حال نوشتن اين سطور هستم اشك درچشمانم جمع شده است كه چرا دو مرجع ما به دليل معضلات فرهنگي به يك گفتگوي علمي تن نمي‏دهند. خدا آقاي مكارم ره را حفظ كند كه حداقل حاضر است با چهار جوان بحث علمي كند و آن هم به دليل اين‏كه پيش از انقلاب نويسنده بود در همين نشريه مكتب اسلام و نسل جوان و ... و معضلات اجتماعي را بهتر درك مي‏نمايد. خدا مي‏داند كه در رنجم و ذهنم مشغول اين مطلب بوده است و از خدا هميشه خواسته‏ام مرا از اين دوري‏ها حفظ كند و به مراجع ما عزت و به دين ما قوام و عمق بخشد. مي‏دانيد كه براي چه به حوزه آمدم، در آن وجيزه‏اي كه به عنوان معرفي نوشته‏ام در سايت شخصي ذكر شده، دردي كه اميد به يافتن درمان آن داشتم و امروز مي‏بينم كه داروي آن هنوز اختراع نشده است و در مراحل اوليه مطالعات است! وه كه ما چقدر كوتاهي مي‏كنيم. خدا از سر تقصيراتم بگذرد...