• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : بدون كلاس اولي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + لنجم 
    ببين سيد! بيني و بين الله آيا حاج آقا تحت فشار و استرس شما رو قرار ميداد والا آزاد تر از ايشون در بحث کردن که خودت ميدوني وجود نداشت ميشه منم به راحتي با ده دليل ميتوانم ايشون را متهم کنم و حتي عدالتشو زير سوال ببرم اينکه کاري نداره اما ايا در اون نقطه کانوني ايشون غير از مبازره کردن و ادامه راه علمي چيزي ديگري بود خودت ميدوني کل خانواده اينها اينجوري هستند تلقي تحقير و فشار اونجا چيز ديگيه تو بحث خانواده و کودک بله ميتونه آدم روش ابتکاري طرح بکنه و يکجورايي حجت تموم بکنه خودت ميدوني نقص اصلي کجاست! هفته گذشته که با حاج اقا تهران بودم تو يکي از اين جلسات ارتباطي همون روش و منش قبلي در بحثا بود که در سال 88 در جلسات ارتباطي بوديم. اينم بگم جلوي من تا حالا از شما بدگويي نکرده است اصلا و ابدا !
    پاسخ

    خاطراتي كه بنده دارم بيش از شماست. آن‌چه ديده‌ام بيشتر از شما. از «آزادي» و «عدم اجبار» صحبت فرموديد. ناگزيرم نكاتي را هر چند سربسته و اجمالي عرض نمايم. از خودم مثال مي‌زنم اگر چه ديگراني از خانواده ايشان بارها به بنده شكايت كردند مشابه همين مسأله. ايشان به ظاهر رفتار آزادي نشان مي‌دهد، اما اساساً تفكر فرقه‌اي و منش سازماني مبتني بر همين تظاهر به آزادي‌ست. اين‌كه اصرار كردم درباره سازمان مجاهدين خلق مطالعه كنيد از همين‌رو بود. اين‌كه ببينيد آن‌جا هم چقدر سخن از آزادي به ميان مي‌آمد. اما تجليل‌ها و تحقيرها به نحوي در سازمان طراحي مي‌شوند كه كوچك‌ترين آزادي‌ها را از افراد مي‌"گيرد. مثال از خودم: ايشان به بنده گفتند اگر نياز داشتم دو چيز را براي خودم تهيه نمايم. من هم چون نياز نداشتم تهيه نكردم. بعدتر ايشان مرا بازخواست كرد كه: «شما داري با من مبارزه منفي مي‌:كني!» تعجب كردم. پرسيدم كه اصلاً مبارزه منفي چيست؟! گفت: «من گفتم و شما عمل نكردي، اين مبارزه منفي‌ست!» حالا آن دو چيز چه بودند كه اين‌قدر اهميت داشتند؟! يكي‌اش گوشي تلفن بود! به همين سادگي! رفتار فرقه‌اي همين است كه طوري رفتار مي‌كند رئيس فرقه كه همه احساس مي‌كنند اگر تخطّي كنند نابود شده‌اند! اتفاقاً در ميان منافقين هم وقتي درد دل‌هايشان را بخواني تعجب خواهي كرد از اين‌كه خيلي‌هايشان از درد مبارزه با ظلم و اين‌كه مبادا غيرانقلابي و ضدانقلابي خوانده شوند، با «اختيار ِ» خود تحت تمام فشارها و اجبارهاي سازمان مي‌روند. اميد كه شما زودتر از اين‌كه بيشتر عمر خود را تباه سازي متوجه اين مغالطه‌هاي عيني بشوي و بفهمي در چه گمراهي بزرگي اسير گشته‌اي. حقيقتاً انحرافي كه در ايدئولوژي و مدل‌هاي مديريت اين مرد روي داده است خطرناك‌تر از آن‌چيزي‌ست كه تصوّرش را بكني. قدرتش هنوز كم است كه انحرافش در عمل هنوز علني نشده. كافيست كمي اعتبار اجتماعي كسب كند، ببين چطور جامعه را برمي‌آشوبد و كار به كجاها كشيده خواهد شد. گاهي انحراف خيلي عميق است، به حدّي كه ظاهر نيست و درك آن دشوار. به خدا پناه مي‌برم از فتنه‌هايي كه به دست اين آدم پديد خواهد آمد.