سپاس گزارم.
آقاي موشح يه جور وسواس فکري برام ايجاد شد که برم تمام کامنت هايي رو که قبلا گذاشتم مرور کنم، شايد نکته ي جديدي رو اضافه کرده باشيد!!!:)
هرچند که هر چند وقت يکبار اين کارو ميکنم...
دعا بفرماييد

برام جالب بود از اين همه دقتي که تو مطالعه مخاطبين داريد!!!
اما اون مخاطبي که چندين بار به يک پست يا پاسخ کامنتش مراجعه ميکنه به اين خاطر هست که در پي نکته اي هست، نکته اي براي آينده ي خود بايد از آن استفاده کند و راستش براي اين مخاطب مهم شده فکر و روابط صاحب وبلاگ!!!!!
و چرا «متدينين خل» را مطالعه مي کند و لي نظري نميدهد!!؟؟ به اين علت که براي اين خواننده همه چيز روشن شده و به آنچه ميخواند اعتماد کرده در حقيقت به نويسنده اعتماد کرده. و چون از قبل هم گفته خواندن پست هاي «برطلاق» برايش آزار دهنده است، شايد اين سوال ايجاد بشه که خب پس براي چه دوباره مطالعه مي کند؟!!
دليلم رو ميگم چون الان با جواب کاملي که براي کامنتم گذاشتيد وظيفه ي خودم ميدونم که پاسخ کاملي بذارم. راستش هر از چند گاهي اين فکر به ذهن اين مخاطب مياد که شايد ميشده هرطوري شده به هر طريقي که شده اين 3 فرزند رو از داشتن فرزند محروم نشوند، اما فورا سعي ميکنم به يکي از اين پست ها سر ميزنه تا دقيقتر بتونه جواب اين فکر رو که خودش ميداند رو بدهد و اون موقع ميشه که قلبش بازم آروم ميشه که نويسنده تمام تلاشش رو کرده و دوباره برميگرده به پست «فرزندانم» و از خوندنش لذت ميبره و نت برداري ميکنه.

سلام.
شايد سوالم بي جا باشه و حتي جوابي هم نداشته باشه!!!
اما خب براي من سوال شد، که چرا پاسخ کامنت ها رو 2 مرتبه تغيير داديد؟!!

بزرگوار زندگي شما سرشار از اميد هستش و ما مخاطبين شما هستيم که از اين اميد موجود در ورق به ورق زندگيتون لذت مي بريم.
اينکه گفتم حسن نيتي رو تو وجود شما درک کردم به اين خاطر بود که وقتي گذشت زمان و بزرگ شدن ثانيه به ثانيه فرزندانتون رو تو وبلاگتون ميذاريد اين باعث ميشه که اگر مادر اين فرزندان به وبلاگ شما سر بزند، رشد فرزندانش رو ببينه و لذت ببره.
اينکه دخترش سيده مريم چقدر براي خودش خانمي شده و چادري سر ميکند، به زيبايي گل و طوري حجاب ميگيرد که من به شخصه حظ بردم و پسرانش براي خودشان مردي شدن.
واقعا اين کار شما که يقين دارم نيتي نيک در آن نهفته، ستودني است.
بيشتر از فرزندانتون برايمان بگذاريد

سلام
خداقوت
چه اردوي جالب و آموزنده اي با فرزندانتون داشتيد.
درست مانند همين حس و حال رو که شما با فرزندانتون داشتيد رو من ديروز تو يکي از کافه هاي سطح شهر ديدم که مادري 2 فرزند پسرش رو با خودش به کافه آورده بود و در حالي که داشتن 3نفري بيشترين لذت دنيا رو باهم ديگه تجربه ميکردن تو همون حين مادر داشت اطلاعات عمومي فرزنداش رو مطابق با سن خودشون بالا مي برد.
واقعا لذت بردم از اين تعامل فرهنگي ميان اين مادر و فرزندان و همچنين شما و فرزندانتون.
راستي خيلي خوبه که بيشتر از فرزندانتون بذاريد، بعد از خوندن اين پست يه حسن نيت خاصي رو از شما درک کردم که يقين دارم درست درک کردم.
موفق باشيد