• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : همزادپنداري ِ نام
  • نظرات : 3 خصوصي ، 14 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بهشت 
    چقدر مطالب دردناک خوندم اينجا
    3.2.93 امتحان داشتم. امتحان پايان ترم
    در انتهاي پاسخ سئوالات کمي هم درد دل نوشتم
    حرف هايي از همين دست که شما در آن لينک نوشته ايد
    حالا بايد چشم انتظار باشم که زبان سرخم سر سبزم دهد بر باد
    چرا که انتقاد کردم
    و هر آنچه ديده بودم را به صراحت و بدون ذکر نام افراد نوشته ام...
    پاسخ

    وقتي انسان چوب صراحتش در بيان حقايق را مي‌خورد، نوعي رضايت باطني احساس مي‌نمايد. نوعي لذّت دروني كه درد بيروني را تسكين مي‌دهد. به قول آن حكايت قديمي: وقتي كه انسان مي‌داند كجاي طرف مقابل مي‌سوزد! (حكايت قديمي: اربابي نوكر را آزار مي‌رساند و بر او سخت مي‌گرفت، گويند روزي نوكر آفتابه را آب جوش ريخت. ارباب در بيت‌خلاء فرياد كشيد و چون درآمد، با چوب به جان نوكر افتاده، فحاشي مي‌كرد. نوكر اما زير مشت و لگد پيوسته مي‌خنديد. ناظرين نوكر را پرسيدند: تو را فحش مي‌دهد، مي‌زند، مي‌خندي؟! پاسخ داد: آخر من مي‌دانم كجايش مي‌سوزد! :)