وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
اين همه پيامك!؟
نظرات :
1
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
صبر
نماز نمي خواند به درک
تمکين نمي کرد به درک
خودش را براي همه آرايش مي کرد جز مني که شوهرش بودم به درک
با پسرهاي دانشگاه لاس مي زد به درک
قرآن را با بي شرمي پرتاب مي گرد به درک
از طلبگي متنفر بود به درک
عادت داشت خودش را با ديدن فيلم هاي سوپر ارضا کند به درک
اين که اسرار شوهرش را براي همه با آب و تاب تعريف مي کرد به درک
حريم خصوصي نداشتن من به درک
حاکم کردن مادر رواني و پدر احمقش به زندگي مان به درک
همه اينها به درک
اما يک درد بالاخره يک روز من را خواهد کشت
اينکه من چرا انقدر ساده بودم که چندين سال از عمرم را تلف او کردم؟
تو نمي داني سيد خدا؟
چرا ما طلبه ها انقدر ساده ايم . . .
پاسخ
ميفهمم چه ميگويي، ولي نام آن را سادگي نميگذارم، ايمان به كلام وحي شايد بهتر تبيين كند اين رفتار را. وقتي به ما گفتند كه بايد به زن رحم كرد و او را گرامي داشت و بر خطاهايش بخشيد، اين كلام را با جان و دل پذيرفتيم و به قواعد اخلاقي آن پايبند شديم. ثواب آن را نيز متوقّع هستيم از خداوند بلندمرتبه كه خلف وعده نميكند. اما وقتي بساط سوءاستفاده ميشود، نبايد رها كرد كه «عفو به اميد توبه است» و اگر اميدي به بازگشت نباشد، حتي خداوند نيز طوفان نوح به پا ميكند! پس هم گام اول را درست رفتي و هم گام دوم را. إنشاءالله! :)