هرکس بميرد وامام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.
سلام خداقوت
بروزم منتظر حضورتون انشالله
خيلي مچكر
شما از نوزادي ياد گرفتيد
بعد هم ز گهواره تا گور دانش بجو ي
بعد هم مگه من چند سالمه!!!:(
ما هم به برنامه نويسي علاقه مند شديم با اين توضيحات از كجا بايد شروع كرد اگر ابتداي راهيم؟
سلام الان دارن دانلود ميشن دستتون درد نكنه
نه زياد حرف نزديد تازه كم هم بود چون بحث مورد علاقه منه
براي شروع چه زباني مناسبه؟
راستي يه خاطره بگم بخنديد! يه بار قرار شد براي مدرسه مون(واحد تربيت بدني) وبلاگ بسازم. بعد منم رفتم چند تا عكس رو توي كد هاي قالب جايگزين كردم و وبلاگ رو ساختم به يكي از كادر
مدرسه مون گفتم من زبان htmlبلد نيستم اگر هم طرحي براي قالب بدم توي فتوشاپ ميسازم و بعدش بايد بديد براتون ترجمه كنن به html بعد اونم گفت مترجم گوگل خيلي قدرتمند و خوبه براي ترجمه ها از اون استفاده كن!!! منم چيزي نگفتم كه خجالت نكشه!
سلام دايي خوبيد؟
دانشگاه شريف كلاس هايي داره(مدرسه زمستانه) كارگاه سه روزه
علوم كامپيوتري مخصوص دانش آموزان اول و دوم دبيرستان كه معلم رياضيمون من و چند تا از دوستام رو معرفي كرد و قرار شد بريم تو سايتش ثبت نام. متوجه شدم كه بين افرادي كه ثبتنام ميكنن افرادي كه توي اون كلاسا شركت كنن رو خودشون انتخاب ميكنن منم دلم ميخواست حتما انتخاب شم! توي يكي از سوالاش نوشته بود برنامه نويسي بلدي؟ اگه بلدي چه زباني؟ منم نوشتم html
اخه ياد بيل گيتس افتادم كه براي ارائه ويندوز بلوف زده بود و همون
بلوف باعث تحول و پيشرفتش شد حالا 8 بهمن ميگن كيا انتخاب شدن و كلاسا 4 تا6 اسفند هست و من ميخوام تا اون موقع حداقل يه ذره بلد باشم html كه اگه انتخاب شدم آبروم نره! شما سايت خاصي يا مثلا كتاب (ايبوك) سراغ دارين كه خيلي خلاصه و فشرده يه چيزايي ياد بگيرم؟(البته الانم توي كد هاي قالب وبلاگ دستكاري ميكنم و خيلي كم بلدم)
ببين عزيز دلم! جناب آقا سيد!
بنده چندين و چند سال است که هم پدر زنت رو مي شناسم و هم شما رو و حتي چند روزي هم در سفر، يار و همکار هم بوده ايم در حدود چهار، پنج سال پيش.
بنده معتقدم برخي از آفت هايي که شما در پدر زنت ديده اي و امروز کوس رسوايي انها را براي همه در اينجا مي زني، همان معضلي است که به نحو ظريف تري در خود تو هم وجود دارد و ناخواسته بر شاخه اي نشسته اي که بن آن را مي بُري.
تو نيز چه بخواهي و چه نخواهي داراي نوعي جزميت غيرقاعده مندي، که در موارد بسياري در پي تئوريزه کردن آن هستي و بدتر اينکه رنگ و لعاب شرعي هم به آن مي دهي و مقدسش مي نماياني؛
و اين همان بزنگاه است که متاسفانه گرفتار آني و بر اين اساس است که به خود حق مي دهي که پدرزنت را که در گذشته اي نه چنان دور، مريد او بودي و او را يگانه استاد خود مي دانستي و به خاطر او به مسئول موسسه قبلي ات پشت کردي، اکنون چنين به لجن بکشي و مفتضح نمايي و احساس نمايي که الحمدلله «مشروعيش را شکسته ام».
بنده متوجه نمي شوم . مي شود توضيح دهيد چه فرقي بين برگشتن زوچ و برگشتن زوجه است ؟!!!