• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : خانواده؛ دشمن كاپيتاليسم 3
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 
    سلام عليکم، سوالي خدمتتان داشتم. براي بنده واضح است که اگر کسي به معاد باور نداشته باشد در زندگي و رفتارش بسيار تاثير گذار خواهد بود. ولي در مورد مهدويت، اگر کسي باور به وجود حضرت مهدي در حال غييت داشته باشد با کسي که دين دار باشد ولي به مهدويت اعتقاد نداشته باشد، در عمل چه فرقي در زندگيشان خواهد بود. مثلا اين که" لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني،" چرا از دين گمراه مي شود؟
    آيا ما مهدويت را درست نشناخته ايم؟ که در زندگيمان جايگاهي ندارد


    پاسخ

    سلام. چند پرسش: آيا ما نماز جماعت را نشناخته‌ايم كه در زندگي‌مان كمتر مورد توجه است؟ آيا نسبت به حرمت غيبت اطلاع اندكي داريم، يا خُلف وعده، يا اسراف و تبذير، يا فخرفروشي كه در زندگي‌مان زياد شده است؟ پرسش‌هايي هستند كه پاسخ را درون خود دارند. توضيح اضافه هم نيازي ندارند. قطعاً انسان هر چقدر معرفت و شناخت كمتري داشته باشد از حقايق، نسبت به آن‌ها سهل‌انگارتر و بي‌توجه‌تر است. اما همه مطلب اين نيست. گاهي شناخت هم هست، ولي «هواي نفس» مانع مي‌شود. زندگي امروز ما به‌گونه‌اي‌ست كه دين در آن كمرنگ است. اصلاً اگر پررنگ شود، زندگي برايمان زهرمار مي‌شود. چرا؟! زيرا وقتي ساختار جامعه در حال ترويج فساد است، بي‌ديني، دين‌داري معلوم است كه آتش كف دست مي‌شود. تصور بفرماييد وقتي تمام خودروها روي خطوط مي‌رانند و مارپيچ، چقدر رانندگي ِ قانونمند دشوار مي‌گردد، اصلاً عذاب‌آور! حالا همين آدم اگر برود در شهري كه همه خوب مي‌رانند، چقدر راحت رانندگي مي‌كند و با رضايت. امروز زندگي اين طور است. مردم در حال تلاش براي دريدن يك‌ديگر هستند تا پول بيشتري گير بياورند. وقتي مي‌خرند چانه مي‌زنند كه ارزان‌تر. وقتي مي‌فروشند تا مي‌توانند گران مي‌كنند. همان آدم در خريد و فروش متفاوت عمل مي‌كند. اين نشانه حرص است و طمع. حرص را مردم از فرادست فرا مي‌گيرند، نخبگان و مسئولين و فاصله‌طبقاتي آن‌ها را مجبور مي‌كند. در جامعه‌اي كه همه حرص به دنيا دارند، حريص نباشي زندگي برايت دشوار مي‌شود. اين‌جاست كه هواي نفس مي‌آيد و مي‌گويد: «تو معرفت و شناخت داري، ولي اگر به شناخت خود عمل كني، گرسنه مي‌ماني، پس مثل ديگران عمل كن تا زنده بماني!». اول شناخت است، دوم اراده بر عمل مطابق شناخت. ياعلي