سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

[ و او را گفتند : اى امیر مؤمنان چه مى‏شد اگر موى خود را رنگین مى‏کردى ؟ ] رنگ کردن مو آرایش است و ما در سوک به سر مى‏بریم [ و از سوک رحلت رسول خدا ( ص ) را قصد دارد . ] [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - فقه هوش مصنوعی - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - فهرست فصوص و فتوحات - ما چند روح داریم؟ - 
مسیر مرجعیّت و بحران‏های پیش رو 3 + یکشنبه 98 شهریور 17 - 3:0 عصر

نفوذپذیری مرجعیّت
اما این حریم حجّة و لاحجّة را مردم درک نمی‏کنند و از آن به خوبی آگاه نیستند. همین مسأله راه فراخی را باز می‏کند به سوی دشمن، کفار، تا به حریم مسلمانان وارد شده و غلبه پیدا کنند.
به تاریخ که بنگریم، در دو سه سده اخیر، مشخّصاً می‏بینیم چگونه دُوَل انگلیس، روس و آمریکا با نفوذ دادن کارشناس‏های خائن در دستگاه مرجعیّت و ارائه مشورت‏های فاسد، احکام شرعی خلاف از مراجع گرفتند و جامعه شیعه را به ورطه نابودی کشاندند.
اگر نتوانیم قلمرو حجیّت مرجعیّت را به درستی تبیین نماییم و از ماورای آن محافظت کنیم، دشمن راه خود را یافته و همچنان با تداوم نفوذ، بدنه جامعه را به تبع کثرت مراجع، از هم جدا می‏کند. تفرقه قدیمی‏ترین روش استعمار برای سلطه است.

سوابق تحقق تاریخی نفوذ
اختلافاتی که در انقلاب مشروطه روی داد یکی از واضح‏ترین در این قبیل نفوذها بود، مداخله‏ای که عملاً در این حادثه تاریخی وحدت ملّی کشور ایران را شکست، بی‏تردید به دست مراجع شیعه رقم خورد. مشابه آن هم در کشور عراق، فرصتی برای سلطه انگلیس پدید آورد.
یکی از اسناد تاریخی در این رابطه، گزارش سردار کابلی است: «از میرزا حسین نوری پرسیدم: چرا چنین کتابی نوشتی که مایه خجالت ما و تهاجم معاندین گردد؟ محدث نوری گریست و گفت: معمم سید هندی‏ای نزد من آمد و به من گفت: اگر خدا اسم علی را در قرآن آورده بود دیگر به این شکل حقش غصب نمی‏شد و به این شکل خانه نشین نمی‏شد؛ و اصرار بسیار نمود که کتابی نوشته شود در نقص قرآن که باعث تسکین قلب‏های ما باشد و محبت ما را به امیرالمؤمنین بیشتر نماید، و با اصرار خواست که لااقل روزی یک صفحه از آن کتاب نوشته شود، و خودش هر روز نزد من می‏آمد و صفحه‏ای از روایات در مورد تحریف را از من می‏گرفت. وقتی کتاب به پایان رسید، دیگر او نیامد و از او خبری نشد. یک بار که اتفاقا در بغداد برای اخذ ویزا به سفارت بریتانیا رفتم - زیرا آن زمان عراق تحت سلطه بریتانیا بود- دیدم یکی از اعضای سفارت به من نگاهی طولانی می‏کند. او را نگریستم و احساس کردم او را قبلاً جایی دیده‏ام. به من سلام کرد خود را شناساند که همان سید هندی است که هر روز نزد من می‏آمده و خواستار صفحات کتاب فصل الخطاب می‏شده، با این‏که عضو سفارت انگلیس بوده است.» **
شیخ ابراهیم زنجانی، قاضی دادگاهی که حکم به اعدام مجتهد عظیم‏الشأن شیخ فضل‏الله نوری داد، در بخشی از خاطرات خود درباره ارتباطش با آخوند خراسانی می‏نویسد: «در [درس] خارج هم هر شبهه داشتم از او [آخوند خراسانی] پرسیده و سؤال و جواب کرده استفاده می‏نمودم. بالأخره به من اعتقاد کامل پیدا کرده و محبوبش شدم و رابطه مودّت پیدا شد ... تا این‏که قضیه مشروطه به میان آمد و او رئیس و مروّج مشروطه شد و من هم منتخب [مجلس] زنجان شده به طهران آمدم. رابطه بیشتر شد و آن‏جا [در نجف، آخوند خراسانی] می‏گفته: [در] این امر مهم مملکت کاغذها که به من می‏آید و در هر امر مختلف هر کس موافق غرض خود اظهاراتی می‏کند, تا این‏که از فلان کس [ابراهیم زنجانی] که به من مکتوب می‏آید، اطمینان پیدا می‏کنم و می‏دانم او جز راست نمی‏نویسد.» ***
مقام معظّم رهبری نیز به کرّات به فریب علما و فقهای شیعه توسط ایادی انگلیس در قضیه مشروطه اشاره فرموده و اعلام خطر کرده‏اند: «چه شد که غربی‏ها، مشخصاً انگـلیسی‏ها، در مســأله [مشروطه] کامیاب شدند؛ از چه شگردی استفاده کردند که کامیاب شدند. در حالی که مردم که جمعیت اصلی هستند، می‏توانستند در اختیار علما باقی بمانند و اجازه داده نشود که شیخ فضل‏الله جلو چشم همین مردم به دار کشیده شود؛ قاعده‏ی قضیه این بود ... که اینها توانستند یک عده‏ای از اعضای جبهه‏ی عدالت‏خواهی - یعنی همان اعضای دینی و عمدتاً علما - را فریب بدهند و حقیقت را برای اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد کنند. [دوم اینکه] حرف‏هایی را که از سوی روشنفکرها و به‏وسیله‏ی عمال حکومت گفته می‏شد و وعده‏هایی را که داده می‏شد، [علما] حمل بر صحت می‏کردند ... در قضایای عراق هم اول علما به طور جدی وارد شدند، بعد تعبیر و توجیه شروع شد: حالا شاید اینها راست بگویند! شاید هدف بدی نداشته باشند! انگلیس‏ها در آن‏جا بین مردم عراق شعارهایی را پخش کردند: «جئنا محررین لا مستعمرین!»؛ ما نیامده‏ایم برای استعمار شما، ما آمده‏ایم شما را از دست عثمانی‏ها آزاد کنیم... آن وقت آنها در آن‏جا از 1920 تا 1958 ظاهراً یا 57، سی‏وهشت سال عراق را آن‏چنان فشردند که وقتی انسان این سال‏های طولانی را نگاه می‏کند و می‏خواند، گریه‏اش می‏گیرد»  ... «در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند که اینها ندیدند توطئه‏ای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی تحت تأثیر غرب، طراحی می‏کردند؛ توجه نکردند که حرف‏هائی که اینها دارند در مجلس شورای ملی آن زمان می‏زنند، یا در مطبوعاتشان می‏نویسند، مبارزه‏ی با اسلام است... مماشات کردند»
یکی دیگر از خاطراتی که مقام معظّم رهبری در تبیین پدیده نفوذ به تفصیل بیان می‏فرمایند تأثیرگذاری اجانب بر تصمیم‏گیری‏های پاره‏ای از مراجع ماضی را به وضوح نشان می‏دهد: «مرحوم آقای آسید حسن تهامی که از علمای بزرگ کشور ما و ساکن بیرجند بود، رفته بود در بیرجند مانده بود؛ ملاّی خیلی بزرگی بود، اگر در قم یا نجف می‏ماند، حتماً مرجع تقلید میشد؛ مرد بسیار دانایی بود. ایشان خودش برای من نقل کرد؛ گفت آن‏وقتی که عراقی‏ها با انگلیس‏ها میجنگیدند - در [سال‏] 1918؛ قریب صد سال پیش- یکی از مراجع وقت، یک نوکری داشت که خیلی مرد خوبی بود، با طلبه‏ها گرم می‏گرفت، صحبت می‏کرد، با همه آشنا بود، با همه رفیق بود؛ اسمش را هم ایشان می‏گفت؛ من یادم نیست. گفت بعد که انگلیس‏ها غلبه پیدا کردند و عراق را تصرّف کردند و آخرین جا نجف بود که وارد نجف شدند، خبر رسید به طلبه‏ها که این نوکر فلان آقا، یک افسر انگلیسی است! گفت من باور نکردم؛ گفتم مگر میشود چنین چیزی؟ بعد می‏گفت در بازار حُوِیش - بازار معروفی است در نجف- داشتم می‏رفتم، دیدم هفت هشت ده نفر افسر انگلیسی و نظامی انگلیسی سوار اسب دارند می‏آیند - آن‏وقت با اسب رفت‏وآمد می‏کردند- یک افسری هم جلویشان است؛ خب، من کنار ایستادم که این‏ها بیایند رد شوند؛ وقتی رسیدند به من، دیدم آن افسری که جلو بود، از آن بالا گفت: آقای آسید حسن، حالت چطور است! نگاه کردم دیدم بله، همان آقایی است که نوکر فلان مرجع بود؛ سال‏ها ما این را می‏دیدیم» ****

-------------------------------
*  حیدرقلی کابلی افغانی، شناخته شده با نام سردار کابلی، روحانی شیعه اهل افغانستان بود. وی برای تحصیلات حوزوی به نجف رفت و پس از شش سال به درجه‏ اجتهاد رسید و از میرزا محمد علی دشتی و سید یحیی خراسانی، «اجازه» نقل روایات دریافت کرد. علامه طباطبایی در کتاب تفسیر المیزان از سردار کابلی یاد می‏کند و می‏نویسد که وی اختلافی را که برای مدت مدیدی در مورد قبله محراب مسجدالنبی وجود داشت حل نمود. او در رساله‏ای تحت عنوان تحفة الاجلة فی معرفة القبلة نشان می‏دهد که محاسبات پیشینیان که نشان می‏داد محراب مسجد که در زمان پیامبر ساخته شده بود نسبت به قبله انحراف داشته درست نبوده‏اند.
**  حسین‏علی منتظری، خاطرات، ج1، ص81
***  ابراهیم زنجانی، سرگذشت زندگی من، ص27
****  مقام معظّم رهبری، بیانات، 9/2/1385 و 6/12/1388 و 4/9/1394

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

پنج شنبه 103 فروردین 9

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
مسیر مرجعیّت و بحران‏های پیش رو 3 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

X