وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
انحراف در توحيد
نظرات :
0
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حيران
خدايي که يد دارد ذهن هم دارد.
يد را هرچه تفسير کند، ذهن را هم زحمت کشيده به علمش تفسير کنيد :))
در واقع ما معلومات علم خداييم.
پاسخ
اگر ما معلومات علم خدا باشيم، يا بايد با تمام ذات خدا وحدت داشته باشيم، كه همان تفسير اتحاد عالم و معلوم است و يا بايد با جزئي از ذات خدا وحدت داشته باشيم كه همان ذهن او باشد. در فرض دوم خدا جزءدار ميشود و باطل است. در فرض اول هم ما همهمان با هم يكي ميشويم، زيرا اگر الف با ب وحدت داشته باشد و ج هم با ب وحدت داشته باشد، پس الف بايد با ج وحدت داشته باشد. يعني من با شما يكي ميشوم و ديگر من غير از شما نخواهم بود. زيرا من در علم خدا هستم و شما هم در علم خدا هستيد و علم خدا هم كه بسيط است و جزء ندارد، پس من و شما با هم با علم خدا وحدت داريم، يعني من و شما يكي ميشويم و اين خلاف فرض است كه من غير از شما هستم. در آن صورت تمام گناهان من پاي شما هم نوشته ميشود! اگر هم علم خدا مركّب باشد، يعني من در بخشي از علم خدا باشم و شما در بخش ديگري از علم خدا باشيد، در آن صورت تعدّدبردار شده و همانطور كه در كلام مولا علي (ع) ذكر كردم، نتيجه از توحيد خارج ميشود. دقت ميكنيد؟! همه اينها بازي با كلمات است. ذهن و عقل انسان قادر نيست به اينكه امور غيرمركّب را تحليل كند و لذا وقتي به خدا فكر ميكند فقط كلمات چرت و پرت از آن صادر ميشود. انسان عاقل درك ميكند كه داني قادر به تعقّل عالي نيست و اين محال است. پس بايد رها كند و راحت بگويد: من قادر به داشتن تصوّري عقلاني از خدا نيستم و هر چه از خدا در ذهن من حاضر شود، قطعاً آن خدا نيست! خلاص.