وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
اسرائيل ِ زباله
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
يه بنده خدا
سلام بزرگوار.طاعات و عبادات تان مورد قبول درگاه الهي باشه.
باز يک سوال برام پيش اومده اگه لطف کنيد جواب بديد ممنون ميشم:
نسبت بين موضوع و حکم و مصداق چيست؟به تعبير ديگر،کدام يک از عبارات زير دقيق تر است؟
1)وظيفهء علما،تعيين موضوع است؛نه تعيين مصداق.
2)وظيفهء علما،تعيين حکم است؛نه تعيين موضوع...
ممنونم ميشم راهنمائي فرمائيد
پاسخ
سلام. يك بحث منطقي دارد و يك بحث اصولي. در منطق هر گزاره سه بخش دارد: موضوع، محمول، حكم. البته بعضي فلاسفه اجزاي ديگري هم اضافه كردهاند. در «انسان ناطق است» انسان موضوع، ناطق محمول، است هم حكم قضيه است كه يا «ايجابي» است و يا «سلبي». موضوع و محمول از جنس «تصوّر» هستند و حكم از جنس «تصديق». اما به علم اصول فقه كه ميرسيم، كمي اين اصطلاحات متفاوت ميشوند. حكم يعني قضيه و گزارهاي كلّي كه شامل مصداقهايي زيادي ميتواند باشد. مثلاً: «خمر نجس است». اين يك «حكم فقهي» است. وظيفه فقيه است كه اين حكم كلّي را از منابع ديني استخراج و استنباط كند. اما گزارههايي هم داريم كه «مصداقي» هستند، مثل: «مايع داخل اين ليوان خمر است.» اين گزاره مصداقي از آن گزاره قبلي است. اگر چه هر كدام از اين قضايا خودشان موضوع و محمول و حكم دارند، ولي به آن قضيه كلّيه اصطلاحاً «حكم» گفته ميشود و به اين قضيه جزئيه «مصداق» گفته ميشود. حالا اين قضيهاي كه مصداق حكم است در حال داخل كردن يك چيزي در موضوع حكم است. يعني «خمر» كه موضوع حكم كلّي است، داراي مصاديقيست. قضيه شماره دو به ما ميفهماند كه «مايع داخل اين ليوان» چون مصداقي از خمر بوده، پس داخل در موضوع قضيه كليه قرار گرفته و محمول بر آن نيز حمل ميشود، يعني «نجس» بودن. پس «موضوع حكم» در حقيقت همان «خمر» است. ولي تعيين اينكه اين مايع مصداقي از اين موضوع هست يا نيست، با گزاره ديگريست. حالا موضوعات احكام شرعي بر سه قسم ميشوند؛ بعضي عرفي هستند: آب مضاف. عرف تشخيص ميدهد كه اين آب طعم و مزه دارد يا ندارد. بعضي تخصصي هستند: موضوعاتي كه توسط كارشناس بايد شناسايي شوند. بعضي موضوعات هم خودشان توسط شرع تعريف شدهاند: نماز. اين موضوعات را خود فقيه بايد معرفي و تعيين مصداق نمايد...