• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : انيميشن ِ هويّت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + [ادامه پاسخ] 
    ... غرض اين‌كه «اسلام بدون روحانيت» اگر چه به نظر مي‌رسد اسلام زمان حضرت(ص) بوده است، ولي معلوم نيست امروز نسخه مطلوبي براي دين‌داري باشد و اصلاً بشود دين را حفظ كرد. غرض اين‌كه دكتر شريعتي شاعرانه سخن مي‌گفت و نادرست است كه ما آن را برهاني بخوانيم و درك كنيم. ما هم بايد بال‌هاي خود را بگشاييم و با امواج سخن او در اقيانوس بي‌كران عشق الهي شناور گرديم. فلاسفه ما فلسفي نگريستند و با دكتر مخالفت كردند. البته اين خطر هميشه هست كه برخي از جوانان نيز دچار اشتباه برداشت از فرمايشات دكتر شوند. اميدوارم اين مختصر كه نوشتم توانسته باشد مطلب را بيان كند. اگر نه بفرماييد مفصل‌تر عرض كنم.
    پاسخ

    شبيه همين اتفاق براي عين صاد هم افتاد، استاد علي صفائي حائري. ايشان نيز دنباله‌رو روش دكتر شريعتي در نگارش كتاب بود. كتاب‌هاي ايشان بسيار جذّاب است و جوانان را به سمت و سوي خود مي‌كشيد. خيلي از جوانان راه را با همين كتاب‌ها پيدا كردند. ولي ابتداي انقلاب، برخي از بزرگان حوزه احساس نگراني كردند از ادبيات ايشان. توضيح خواستند و ايشان را دعوت كردند تا پاسخ بدهد. به نظر نوعي محاكمه مي‌رسيد. دليل: زيرا ايشان شاعرانه مي‌نوشت! همين. در شعر ما صناعاتي داريم مانند: ايهام. دكتر شريعتي و عين صاد انگار كلّي مي‌‌گردند تا واژه‌اي پيدا كنند ذو وجهين. عباراتي كه بيش از يك معنا داشته باشد. كلماتي كه خيال‌انگيز باشند. تا تأثيرشان بر مخاطب افزايش يابد. واقعاً هم افزايش مي‌يابد، خيلي زياد. نظر شما چيست؟ پ.ن. اگر خاطرتان باشد چند سال پيش نيز شبكه 4 پيوسته سخنراني‌هاي دكتر الهي‌قمشه‌اي را پخش مي‌كرد و آن‌جا نيز اين مشكل ديده شد. ايشان نيز مدام از «هارموني» و «موسيقي» و «وحدت وجود» سخن مي‌گفت، مثلاً درباره خلقت عالم: «اومد لب بوم قاليچه تكون داد، قاليچه گرد نداشت خودشو نشون داد، پس اينه كه خدا جهان رو خلق مي‌كنه!» يا: «وقتي از اين دنيا بريم، تو اون دنيا ديوارها كنار مي‌ره، من تو مي‌شم، تو من، همه هم يكي مي‌شيم با ذات باري تعالي». يه همچو مضاميني را طرح مي‌فرمود كه سر و صداي زيادي هم كرد. كلّي هم شعرهاي زيبا مي‌خواند. ولي آيا ايشان واقعاً معناي واژگاني را كه مي‌فرمود اراده هم كرده بود؟ يا فقط براي ايجاد احساس معنوي آن را مرتّب مي‌ساخت؟ به نظرم اگر از خود ايشان مي‌پرسيديم، دومين گزينه را برمي‌گزيد! ممنون از شما.