• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : جذّابيت ِ آب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سميرا 
    سلام
    اول اينکه به جد از قادر لطيف مي خواهم که درد و غصه مزاحم را از زندگي شما بگيرد تا اينگونه که فرصت مي کنيد و با حوصله پاسخ مخلوقاتش را مي دهيد، استوار بمانيد. آمين.

    شما را به خدا اين چگونه قياس است: "عقل من هرگز قبول نمي كند اگر خلق نشده بوديم بهتر بود. زيرا مي‌دانم كسي كه يك پورشه به من هديه بدهد، لطف بيشتري كرده است تا كسي كه يك پرايد. "

    آنچه بد است درد است و عذاب و حسرت و خفت و پستي و شرمندگي و درماندگي. و عدم خلقت يعني عدم اينها يعني عدم اين دردها....که چه بشود: به جنت برسد....خواصي به لقا برسند... اين جهان مسابقه گون شکنجه است...

    آفرينش هشتن ظرف نياز
    در دل آن بنده بي درد و آز


    پاسخ

    سلام. ممنونم از لطف شما. صحيح مي‌فرماييد. ما هميشه به گذشته خود كه نگاه مي‌كنيم، همين است. هر چه كرديم كوتاهي‌ست. هر چه كه باشد، حتي اگر خيال كنيم تمام وُسع‌مان بوده. قطعاً همين است. در لسان مبارك اهل بيت (ع) هم ديده مي‌شود. پيوسته از كوتاهي‌هاي خود عذر مي‌خواهند. نسبت به الطاف بي‌كران خداوند. اين نسبت به گذشته است. اما اگر اين غم و غصه و ناراحتي از آن‌چه رفتار كرده‌ايم نشود انگيزه... ببينيد، ربات ساخته‌اند، راه مي‌رود، وقتي مي‌افتد، خب ناراحت مي‌شوند، اما فوري محاسبات را چك مي‌كنند و بررسي،‌ نقص الگوريتم را اصلاح، تا بار بعد زمين نخورد. غم اصلاً كارش همين است. غم و غصه و درد ابزار پيشرفت است. دست‌مان را كه چاقو مي‌برد، خداوند مي‌توانست، البته كه مي‌توانست طوري خلق كند كه سوزش نگيرد. اما باز هم مي‌بريديم، بارها و بارها. درد كمك ماست تا آينده را تغيير دهيم. وقتي به گذشته نگاه مي‌كنيم و غصه مي‌خوريم، اگر اين غصه ما را هدايت نكند، به سمتي كه اصلاح شويم، بي‌راهه رفته‌ايم. غصه را كرده‌ايم سدّي براي جلو رفتن. شده است ماندن و درماندگي. غصه و غم سوخت خودروي ماست. انفجاري‌ست كه در سليندرهاي ماشين زندگي‌مان رخ مي‌دهد. هر درد يك جرقه است، مي‌سوزاند، ولي به پيش مي‌برد. به شرط آن‌كه جلوي حركت ماشين را خودمان نگيريم. حسرت از گذشته وقتي بن‌بست مي‌شود كه مرده باشيم. در برزخ. در دنيا كه نه، چون فرصت داريم. من اگر اشتباه كردم، كه قطعاً كرده‌ام، غصه و غم و بي‌آبرويي كه ناراحتم مي‌كند، خب جبران مي‌كنم. تغيير مي‌دهم. از تنبلي بياد كه بيرون بيايم. رفتارم را تغيير دهم تا آينده بهتر باشد. و خداوند، به همين تغيير نمره مي‌دهد. او همين را دوست دارد و به همين است كه به فرشتگانش فخر مي‌فروشد. آن‌ها را به صف مي‌كند و مي‌گويد: ببينيد، نگفتم اين بهترين خلقت من است! «حركت» فلسفه خلقت ماست. بمانيم انسان نيستيم. حيوان است كه مي‌ماند. انسان رشد مي‌كند. و شرمندگي، نيرويي‌ست كه ما را هل مي‌دهد و تشويق‌هاي خدا، بهشت دائمي، ما را مي‌كِشد. همه ما مي‌توانيم به لقاء برسيم. چرا نرسيم؟ سپاس.