• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : فرآيند دادرسي مهريه
  • نظرات : 11 خصوصي ، 36 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رضا دانش 
    سلام
    من وبلاگ شما را به فرزندانم و دوستانم معرفي مي کنم تا مطالب آن را پيگيري کنند.
    بچه هايم قسمت آشپزي و کاردستي را با ذوق و شوق نگاه مي کنند
    خودم هم همه موضوعات را نگاه مي کنم
    در مورد مهريه به نظرم آمد که پيامبر ما از خواستگار دخترش پرسيد از مال دنيا چه داري و تعيين کرد که از موجودي نقد و نه نسيه، ايشان چقدر توان پرداخت نقدي دارند نه اينکه نقد يا نسيه چقدر ميدي تا به تو دختر بدهم آن هم امانتي به اين معني که اول دختر ماست بعد همسر شما.
    احساس مي کنم در عرف و هنجار جامعه ما بايد با مبلغي سنگين دختر را به اسم عقد دائم اجاره کرد و مدت اجاره تا وقت رضايت دختر يا خانواده اش مي باشد که اين مي شود عقد دائم که در آن مدت معلوم نيست و مهريه بنا به اشتهاء دختر يا خانواده اش است نه بنا به دارايي پسر يا خانواده اش...
    جالب اينکه همان خانواده وقتي مي خواهند عروس بگيرند بايد تعهد سنگين تر از مجاز در شرع بدهند و وقتي داماد مي گيرند اينبار تعهد بيش از حد مجاز شرع مي گيرند.
    آيا در اين نوع ازدواج ها بالاترين لذت بيش از همبستري خواهد بود؟
    آيا لذت محبت و ايثار و گذشت را خواهند چشيد؟
    آيا در اين نوع ازدواج ها انساني تربيت خواهد شد که جانش را در راه خدا و در دفاع از مسلمانان فدا کند؟
    آيا ترويج زنا و روابط آزاد و نامشروع که در آن مهريه نيست، تعهد نيست، فريب عادي است، قانون مزاح است و غيره از مصاديق اين نوع ازدواج هاي غيرشرعي ولي مورد تائيد قوانين نيست؟

    من نگران آينده جامعه اي هستم که فرزندانم در آن بزرگ خواهند شد و گرفتار هنجارهاي غيرشرعي آن خواهند شد. هنجارها و عرف هايي که دشمني با خدا و دين خداست.
    پاسخ

    سلام. صحيح مي‌فرماييد. دقيق و درست توصيف فرموديد. اين دغدغه‌اي‌ست كه حقير هم دارد. واقعاً مسأله بدي‌ست. در اين سال‌ها فرصت‌هاي زيادي پديد آمده تا ازدواج مجدّد كنم، با زنان زيادي صحبت شده، معرفي كه شده‌اند، حرف زده‌ايم، تا به بحث مالي و عقد دائم و مشكلات آن مي‌رسيم، مهريه مي‌شود «پشتوانه» و كار خراب مي‌شود و نمي‌توانم زير بار بروم. آخرش را همان اول مي‌گويم، به همه مواردي كه براي ازدواج پيش آمده: «قوانين ازدواج در جامعه ما اسلامي نيست و من نمي‌توانم به اين قواعد ساخته بشر كه با فطرت انسان ناسازگار است پايبند باشم، پس عقدنامه‌اي امضا نمي‌كنم كه كوهي از قانون‌هاي استثماري بر سرم خراب شود». به اين‌جا كه مي‌رسم رابطه به هم مي‌خورد و تمام مي‌شود! اصلاً در چنين ازدواجي مواسات نيست، دوست داشتن هم صوري‌ست، تظاهر است. فرمايش درستي فرموديد. از لطفي كه به نوشته‌هاي حقير هم داريد سپاسگزارم. منّت بر سرم مي‌گذاريد كه مي‌خوانيد. اميد كه اتلاف وقت نباشد و عمر خوانندگان هدر نشود. التماس دعا دارم و در پناه خدا باشيد پيوسته. ياعلي