وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
فرآيند دادرسي مهريه
نظرات :
11
خصوصي ،
36
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ت
سلام اقا يا خانم صبر به نظرم شما كمي داريد فرافه كني مي كنيد شايد به خاطر فشاري ست كه تحمل مي كنيد اما مادر زن خب به نظرتان مبل را چه كند بگذاريد زير ديگ امام حسين چون اگر بخواهد بفروشد كه قيمتي ندارد پس عاقلانه ترين كار اين است كه خودشان استفاده كنند هر چي هم كه بگيد مهريه حكم خداست بايد اجرا شود مثل احكامي كه خدا بريا نماز قرار داده مي شود زد زيرش ،زن هم بايد به وظايفي كه خدا گفته عمل كند حالا چون چند نفر مي خواهند مهريه نمي توانند دهد بايد با فلسفه بافي زير اين حكم زد يا حتي چون چند نفر هم به فرض محال ازدواج كرده اند تا كاسبي كنند بايد اين حكم ملغي شود بعد هم چند در صد ازدواج مي كنند براي كاسبي هيچ كس دلش نمي خواهد بعد از رفتن برگردد مگر با كفن به خانه اخرت كه از ان گريزي نيست
پاسخ
هم در كامنت قبلي و هم در اينجا مشكلهاي در كلام شما يافتم كه لازم است عرض كنم. ما گاهي دچار مغالطاتي ميشويم كه توجه به آن نداريم و همين سبب بسياري نتايج نادرست ميشود. در توقيع معروف حضرت (عج) كه از ناحيه مقدسه صادر شده با عبارت «فارجعوا الي رواة احاديثنا» اشاره به فقهاي شيعه شده است كه ما آنها را مراجع تقليد ميناميم. در صحيحه معروفه «الراد عليهم كالراد علينا» نيز رد كردن نظر فقها جايز شمرده نشده، مگر در استدلالي علمي ميان خود فقها. پس ما احكام الله را از طريق تقليد كسب ميكنيم. همانطور كه شما ميفرماييد حكم خدا پرداخت مهريه است، حتي اگر به قدر كوه قنطار باشد، وقتي فقها ميفرمايند قاعده «فنظرة الي الميسرة» واجب است، اين نيز حكم الله است. حتي در يك قرض ساده، شما اگر حتي ده ميليون تومان از بنده قرض بگيريد و بعد نداشته باشيد كه پس بدهيد، اسلام به بنده اجازه نداده است شما را مجازات كنم، نه حدّ شرعي دارد، نه تعزير و نه حتي زندان، نميتوان هيچ عملي عليه شما انجام دهم، مگر صبر... بلكه خداوند به شما روزي دهد و اگر وضع شما ميسور شد، از شما مطالبه كنم. اگر نداشته باشي شرعاً حق مطالبه ندارم! خب اين حكم الله است. در مهريه هم رأي فقهي همين است. هر بدهي مقيّد به قدرت بر تأديه است و اگر واقعاً متمكن نباشد، مكلف به پرداخت نيست. حالا مغالطه اول اين است كه بخش اول را از حكم خدا بگيريم (وجوب پرداخت مهريه ولو كوه قنطار) و بخش دوم را از عقل خود ضميمه نماييم (عدم انصراف مطالبه در صورت عدم تمكن)، اين نميشود. مغالطه دوم نيز بدتر از اولي است، همان كه در متن نوشته ذكر شده و مشابه آن در آراء شيخ يوسف صانعي ديده شد در سالهاي اخير، اينكه عقل را ملاك احكام شرعي قرار دهيم و بگوييم: «اين ظلم نيست كه زن را بدون مهريه رها كند؟ اي بيانصافها زن بعد از طلاق چه كند؟ در جامعه آواره شود؟ بدون مهريه؟ مهريه پشتوانه زن است، خدا حكيم و عاقل است، چطور ممكن است به زن ظلم كرده باشد؟» و نتيجه بگيريم كه حكم شرعي مهريه پرداخت در هر صورت ولو بالجبر است! اين مغالطه را خيلي دچار ميشوند اخيراً ملت ما... زيرا با مباني سكولاريسم بسيار سازگار است، مبنايي كه در زندگي ما بدجور داخل شده است! موفق باشيد. سپاس از توجه شما و نظرات ارزشمندتان. مسرور ميفرماييد. اين برادر صبور ما هم آنطور كه گزارش فرمودند ششماه است دچار غضب مادرزن شدهاند و رنجور از اين معادله گرفتاركننده نفقه در مقابل تمكين و اذن، جهزيه و مهريه براي لجبازي و بردن بچهها براي چزاندن! ايشان البته هنوز شناس بنده نشدهاند و هر چه انديشه ميكنم تطبيق نميكنم با احدي از دوستان. مؤيد باشند إنشاءالله.