وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
بگير و بيا
نظرات :
1
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فک و فاميل
حق با شماست.
در اين باره حرفهاي زياد دارم. مدتهاست با خودم فکر ميکنم درباره همين چيزها.
با خودم حرف ميزنم.
گاهي جواب مردم رو توي دلم بهشون ميگم.
يهو به خودم ميام ميبينم توي دلم نيم ساعته دارم با فلاني صحبت ميکنم.
ولي رو در رو نه... بيشتر شنونده ام تا گوينده...
و دوست ندارم کسي رو ناراحت کنم يا دل کسي رو بشکنم.
آخه اکثر کساني که از حرفشون ناراحت ميشيم ، عزيزترين هامون هستن!!!
براي همين بيشتر سکوت مي کنم. ولي توي دلم باهاشون حرف ميزنم!
حالا ذهن رو چطور ميشه دي اکتيو کرد؟ :))))
پاسخ
ذهن؟! ذهن قدرت برتر انسان است. چرا بايد غيرفعال شود. ذهن بايد هر چه فعالتر گردد، هر روز و هر روز. ولي خب، فعال در چه چيزي؟ ذهن را رها كني، آرام كه نميگيرد، مدام كار ميكند، اما در موضوعي كه اختيار انسان باشد. اختيار را از انسان بگيرند، با گوسفند فرق نميكند؛ ميچرد، ميخوابد و شير و پشم ميدهد! فرق انسان در «اختيار» است. اختيار را بايد به كار بست. ذهن وقتي رفت پي آنچه «دلم» نميخواهد، شروع ميكنم به مطالعه، به نوشتن، به ساختن، به كار كردن، به پژوهش و تحقيق، حتي به تماشاي يك فيلم جديد، كاري كه ذهن را درگير موضوعي كند كه من «دلم» ميخواهد! تمام اجزاي بدن ما، بايد تحت اختيار و سلطنت ما كار كنند. اين قانون «انسانيت» است. اين قانون شامل ذهن هم ميشود! اگر تحت نظر ما و با اختيار ما كار نكنند، ما را به دنبال خود ميكشند و به مسيري كه ما نميخواهيم ميبرند! منفعل ميشويم و از مقصد دور. من خودم از نوشتن كه خسته بشوم، مطالعه ميكنم و از مطالعه كه خسته بشوم فيلم ميبينم. از آنها هم خسته بشوم توليد ميكنم. ميسازم يعني. مثلاً آشپزي كه يك نوع توليد است. مربا درست ميكنم، ترشي مياندازم، اخيراً آرد نانوايي هم مدام در خانه دارم، نان فانتزي يا شيرمال درست ميكنم. همين كه خمير را ورز ميدهم، كلّي ذهنم رام و آرام ميگردد! در پناه خدا. :))