• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : هويّت ِ بورس 24
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 
    ممنون از وقتي كه گذاشتيد.
    پاسخ

    خواهش مي‌كنم. از لطف شما به وبلاگ حقير سپاسگزارم.
    + حامد 
    سلام عليكم،
    در مورد بيمه به منظور اقناع بيشتر، در سايتها جستجو كردم. به سايت جالب http://e-zakat.ir برخوردم. مطالب زيادي در زمينه ي اقتصاد اسلامي دارد. با استناد به آيات و روايات در مورد بانك و بيمه و ماليات و زكات و خمس و .... بحث كرده است. بيمه را فاجعه ي خاموش نامبرده است. ماليات را نيز غير شرعي مي داند.
    اسمي از نويسنده ي بسياري از مطالب آن نبرده است. به همين خاطر خواستم از شما بپرسم كه مطالب آن چقدر اعتبار دارد؟

    پاسخ

    سلام. ممنون از معرفي اين سايت. تعدادي از مطالب آن را خواندم. به نظرم جالب و قابل تأمل آمدند. فقط بهتر نام نويسندگان و توليدكنندگان را هم ذكر مي‌كردند تا معلوم مي‌شد زحمات چه دوستاني‌ست. بررسي اعتبار هر مطلب كه تحقيقي مستقل مي‌خواهد. ولي چند مطلبي را كه ديدم قابل اعتماد به نظرم رسيد. يعني مطلب خلافي در آن‌ها مشاهده نكردم. موفق باشيد و در پناه خدا.
    + حامد 
    نكته ي جالبي بود: تشابه آن با قمار.
    ولي اگر اينگونه نگاه كنيم كه مثلا چند نفر پولي را وسط مي گذارند كه اگر روزي يكي از آن ها نيازمند به پول شد، از پول بقيه هم بردارد. اينكه مشكلي ندارد؟! تازه كمك به همنوع است و داراي ثواب اخروي!
    منتها از ابتدا مشروط مي كنند كه تنها اگر بخاطر تصادف يا مثلا آتش سوزي يا زلزله نيازمند پول شدند، از اين پول استفاده نمايند.
    اين شبيه قمار هم نيست! درست متوجه شدم؟
    پاسخ

    اين‌كه مي‌فرماييد مشكلي ندارد، آيا دليل خاصي داريد يا صرفاً از منظر عقل خود بيان مي‌فرماييد؟ ما براي استخراج احكام شرعي دو منبع قرآن و روايات را مي‌پذيريم. عقل نمي‌تواند به عنوان منبع براي تشريع احكام باشد. ممكن است چيزي را عقل ما بپذيرد، ولي نتوانيم آن را به خداوند نسبت دهيم. اين‌طور اگر نگاه كنيم، خود قمار هم با عقل ما ناسازگار نيست. عقل مي‌پذيرد وقتي چند نفر با ميل خود پولي را وسط مي‌گذارند تا بر اساس تصادف به يك نفر برسد، اشكالي ندارد. زيرا با رضايت خود پول را وسط گذاشته‌اند ديگر. اما بر فرض مذكور شما، اولاً مازاد مصرف پول همچنان در صندوق باقي مي‌ماند، ثانياً پولي به فردي غير از افراد مشاركت كننده نمي‌رسد. اما بيمه‌ها، هر سال يا هر ماه از افراد پول مي‌گيرند و حتي اگر مصرف هم نشود، يعني فردي از ميان آن‌ها نياز پيدا نكند، همچنان پول دريافت مي‌شود. يعني صندوق هر سال خالي مي‌شود. اين طور نيست كه يك بار پول بدهيد و تا وقتي اين پول مصرف نشده، هر شخصي آسيب ديد به او داده شود. بلكه امكان مصرف زمان‌دار است. ثانياً هر چقدر از پول كه مصرف نشد به شركت بيمه مي‌رسد و ملك شركت مي‌گردد. پس آن‌چه شما مي‌فرماييد در شركت‌هاي بيمه اتفاق نمي‌افتد. شايد يك خانواده يا يك مسجد در يك محله يك صندوق راه بياندازد و به نحوي كه فرموديد عمل كند، ولي شركت‌هاي بيمه اين‌طور رفتار نمي‌كنند. معاملات در اسلام تابع نظر شارع يعني خداوند هستند. يعني تا دليل نداشته باشيم كه تأييد شده‌اند ملكيت توسط آن‌ها منتقل نمي‌شود. در پناه خدا.
    + حامد 
    سلام ممنون از مباحث بورس که اين قدر دقيق و خوب توضيح داده ايد. نظرتان در مورد بيمه چيست؟ آيا در چارچوب اسلامي مي توان آن را جاي داد؟
    پاسخ

    سلام. بيمه بحث پيچيده‌تري دارد. بسياري از بزرگان فقها با ترسيم آن در شكل‌هاي رايج معاملات اسلامي آن را جايز دانسته‌اند. از همه مهم‌تر اين‌كه ظاهر آن مي‌تواند شبيه يك مصالحه باشد. اما، من يك مثال خدمت شما عرض مي‌كنم. با دقت در اين مثال شايد حكم بيمه راحت‌تر فهميده شود: من به شما يك ميليون‌تومان مي‌دهم تا اجازه پيدا كنم يك تاس را بچرخانم. اگر تاس روي عدد 6 قرار گرفت، شما به من ده ميليون‌تومان مي‌دهيد و گرنه هيچ! به نظر شما اين چه نوع حكمي دارد؟! اين كاري است كه هر روز در كازينوها و قمارخانه‌هاي دنيا اتفاق مي‌افتد. بله، اين دقيقاً همان قمار است. تمام كساني كه در اين قمار شركت مي‌كنند، غير از يك نفر كه برنده مي‌شود، بازنده هستند. آن نفر برنده هم معلوم نيست كيست و به صورت تصادفي انتخاب مي‌شود. اما، يك نفر هميشه پيروز خارج مي‌گردد؛ بله، صاحب قمارخانه! او از صد نفر نفري يك ميليون گرفته، پس صدميليون دارد،‌ حالا ده ميليون را كه جايزه مي‌دهد، 90 ميليون مي‌ماند براي خودش. حتي ترامپ هم كازينو تأسيس كرده و صاحب قمارخانه بوده كه اين ثروت را به دست آورده. بيمه را اگر ساده كنيم، خيلي شبيه به همين مثال است،‌ نيست؟! همه ما سالانه مبلغي را براي بيمه شخص ثالث خودرو پرداخت مي‌كنيم، پول همه ما از دست مي‌رود. ولي چند نفري كه تصادف مي‌كنند، انگار كه تاس انداخته و نام‌شان تصادفي انتخاب شده باشد، مبلغي را دريافت مي‌كنند. بسيار بيشتر از آن‌هم براي شركت بيمه باقي مي‌ماند. فرق قمار با بيمه اين است كه بيمه از «ترس» و «بيم» مردم نان مي‌خورد، ولي قمار از «حرص» مردم. يعني آن‌چه مردم را تحريك به بيمه مي‌كند، بخشي كه اجبار قانون است و بخش معظمي هم ترس مردم، يعني اين‌كه «اگر در بحران، خدا و فاميل و دوستان به داد ما نرسند چه كنيم؟! پس سراغ بيمه برويم كه مطمئن‌تر از سه تاي قبلي است!» موفق باشيد.