• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : حاصل ِ مدرسه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + .... 
    نميدونم بعيد ميدونم مجزا باشه
    ما مدرسه مون رو برديم مهدن ن دختر و پسر بودن
    پاسخ

    توي خبر كه اين‌طور نوشته بود. ولي خب، إن‌شاءالله يه سري مي‌زنيم حضوري تا ببينيم راه مي‌دن با هم بريم يا نه. تابستان كه يك بار رفته بوديم و يك نمايشگاهي داشتند مجزّا بود، حتي پدر و مادرها را هم راه نمي‌دادند. :)) سپاس.
    + .... 
    سلام. بچه ها رو نمايشگاه دهه فجر حرم برديد؟
    خيلي جدابه
    تو سالن اردوها برگزار ميشه
    پاسخ

    سلام. اگر منظور شما نمايشگاه «فجر فاطمي» است، نوشته ويژه بانوان!!! نمايشگاه «بچه‌هاي انقلاب» هم به صورت مجزّا براي دختران و پسران برگزار مي‌شود، ولي ما مجزّا نيستيم كه، همه باهميم. :)
    + .... 
    سلام
    شيرينه؟
    نه؟
    آدم ثمره تلاشش رو ببينه شيرينه و خستگيش در ميره:)
    خوشحالم براتون
    پاسخ

    سلام. خيلي سال‌ها پيش، وقتي مادرم قصد نفرينم را مي‌كرد، مي‌گفت: ايشالا بچه‌ت مثل خودت بشه! من نيز هر بار مي‌گفتم:‌ «آمين!» :)) بله، هميشه خوشحال مي‌شدم اگر بتوانم فرزندانم را مانند خود تربيت نمايم. زيرا به آن‌چه اعتقاد و باور دارم، حقيقتاً يقين هم دارم. يعني سر خودم را كلاه نگذاشته‌ام و هر جاي زندگي‌ام كه احساس كردم اشتباه است، صريح و روشن ايستادم و تمام قد اشتباهم را پذيرفتم. من آدمي نيستم كه اگر زمين بخورد تا خانه سينه‌خيز برود تا مبادا آبرويش جلوي مردم برود! به همين خاطر بود كه وقت سر ازدواجم چنان كلاهي سرم رفت، به خاطرش همه عمرم را تباه نكردم و بدون ترس از حرف مردم، از راه اشتباه باز گشتم. خيلي آدم‌هايي را مي‌شناسم كه به تفكري ايمان مي‌آورند و وقتي مي‌فهمند اشتباه است، به خاطر اين‌كه براي دستيابي به آن تفكر هزينه كرده‌اند، حاضر مي‌شوند با دروغ ادامه دهند، ولي اقرار نكنند كه اشتباه كرده‌اند. من هفت سال از عمرم را شاگردي پدر زنم را كردم كه باور داشتم افكارش در مسير اسلام است. اما وقتي فهميدم از هواي نفس پر شده و دروغ و فريب به كار بسته و انديشه‌هايش در مسير اسلام و انقلاب نيست، بلكه فقط براي بزرگ كردن خودش تلاش مي‌كند، راحت كنار كشيدم و از هيچ فحش و بي‌احترامي نترسيدم. هر جا هم كه صحبت شد، صريح گفتم كه هفت سال از عمرم را حرام كردم به خاطر دروغ‌هاي اين مرد. بنابراين، از اين‌كه فرزندانم مثل خودم محكم باشند و به خاطر خوش‌آمد مردمشان خود را به هلاكت و رنج نياندازند خوشحال مي‌شوم. چه حماقتي‌ست كه انسان 12 سال درس بخواند چون مردم دوست دارند او را تحصيل‌كرده ببينند و 4 سال دانشگاه برود، چون مردم دوست دارند او ليسانس داشته باشد، حتي اگر اين مردم پدر و مادر خودش باشند! خداوند به انسان عقل داده است و او را نسبت به تصميماتش بازخواست مي‌كند. اگر تشخيص داد دبيرستان و دانشگاه اتلاف وقت و عمر است، حرام است اگر عمر خود را حرام آن‌ها كند! حداقل صد تا آدم خودم ديده‌ام كه ليسانس يا فوق‌ليسانس رشته الف را گرفته‌اند، ولي در رشته ب كار مي‌كنند! ممنون از لطف شما. سپاس. د: