وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
نامهها - بخش پنجم
نظرات :
6
خصوصي ،
17
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سلام
اين حرفها همش سوسول بازيه اين خانم مشکلش کتک بوده...بدون شوخي مي گم...اينهمه سال از خدا عمر گرفتم و به نتايج جالبي رسيدم...بعضي از خانم ها فقط زبان کتک رو ميفهمن و درک مي کنن حالا چرا اينجوري ميشن علتش ميتونه خيلي چيزها باشه...يه قصه قديمي هست از خاله سوسکه که ميره بازار شوهر پيدا کنه و در اولين برخورد بازاريان چشم چران سريع ازش خاستگاري مي کنن و خاله سوسکه که به درجه بالايي از خودشناسي رسيده بوده و ميدونسته جزء دسته کتک لازم هاست سريعا نوع کتک و ابزار تنبيهش رو مي پرسه و با جوابهاي صادقانه و مازوخيستي بازاريها روبرو ميشه که يکي ميگه با همين ساتور ميزنم يکي با وردنه يکي با سنگ ترازو...خلاصه نفر اخر اقا موشه ميگه با دم نرم و نازکم ميزنمت که چون خشونتش کمتر بوده وصلت سر مي گيره...خلاصه خيلي خوبه آدم جنس خودشو بشناسه که اگر کتک لازم بود مثل بچه آدم بره زن يه قصابي چيزي بشه که بعدا هم عذاب وجدان نگيره...من يک بار سه تا بچه شر رو از کرج تا همدان با همين قصه تو ماشين نگه داشتم
پاسخ
هاهاهاها... ممنون از راهنمايياي كه فرموديد. :))