• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : شايد آخرين فرزند!
  • نظرات : 5 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + طلبه 
    لحن نقد طلاب برايم جالبه!
    در عين ادب نقد مي کنند؛
    البته برخي هاشان!
    شما هم در قالب ان شاءالله چنين باشد ب مستدل بودن مطالب اشاره فرموديد. .
    بله ان شاءالله خداوند ياري کند
    پاسخ

    علماي ما اين لحن را از لسان روايات برگرفته‌اند؛ جايي كه «فعل مضارع» دلالت بر «امر» دارد. مثلاً از حضرت (ع) پرسيده‌اند: كسي كه فلان نحو در نماز شك كرده چه كند؟ حضرت (ع) مي‌فرمايند: نمازش را اعاده مي‌كند! اين دلالت «مضارع» بر «طلب» و ايجاب تكليف، به گمانم، اين سلوك را در اساتيد ما پديد آورده و به ما آموزش داده شده است. حقيقت امر اين‌كه «جدال» اگر احسن نباشد، مفيد نيست، «مراء» مي‌شود و مخلّ هدايت و آن‌كه مقدسات من و شما برايش مقدس نيستند، تنها با دليل و استدلال هدايت مي‌شود. گروهي هم از منكران هستند كه اهل هدايت نيستند اساساً، يعني حتي پس از دريافت ادله هم سعي در انكار دارند، اين افراد «دانسته» انكار مي‌نمايند. هر گروه متقابلاً رفتار متناسب را مي‌طلبند. اميد كه دنباله‌رو حضرات (ع) باشيم و لسان‌مان ليّن باشد. تشكر از نظر لطف شما.
    خيلي برام جالبه! دقت کرديد ک تاريخ وقايع و حوادث زندگيتون رو بر اساس فرزندانتون و تولدشون و... ميديد؟! در پيام قبلي نوشته بوديد" آخرين باري ک آمدم انزلي فرزند اولم شش ماهه بود"
    معلومه بسيار بسيار اهميت دارند براتون. . نميدونم شايد براي همچو مني ک از نعمت پدر آنطور ک بايد محروم بودم يک مقدار نامانوس بياد
    ولي در کل حس خوبيه ک حس پدرانه يک پدر رو ميخونم
    قلمتون آرام بخشه
    ب مطالب منم سر بزنيد؛ قلم و مرکبي هر چند کم رنگ داريم. .
    پاسخ

    صحيح مي‌فرماييد. البته ناخواسته است. يعني آدم در به يادآوري وقايع، ناخودآگاه تلاش مي‌كند تاريخ حوادث را از روي آن‌چه به خاطر دارد تعيين نمايد. آن لحظه كه مي‌نوشتم، تنها تاريخ دقيقي كه خاطرم بود شش‌ماهگي دخترم بود. سال و ماه و اين‌ها را بايد محاسبه مي‌كردم تا پيدا كنم. همان‌طور كه فرموديد اين به «حساسيت‌ها»ي انسان باز مي‌"گردد. هر چيزي كه براي بشر «مهم» باشد، شاخص محاسبات تاريخي‌اش قرار مي‌گيرد. خودم به اين نكته در كلامم توجه نكرده بودم، نخستين چيزهايي كه به خاطرم آمده بود را نوشتم. از التفاتي كه ايجاد فرموديد سپاسگزارم. إن‌شاءالله هميشه موفق و در پناه حق باشيد. به مطالب شما سر زدم. مباحثات مفصلي كه در كامنت‌ها روي داده بود را ديدم. وفّقكم الله. ياعلي

    سلام


    كلا جالب مي نويسيد!

    بايد سر فرصت بيام بخونم نوشته هاتون رو.

    منتظرم

    ياعلي

    پاسخ

    سلام، تشكر. سر فرصت بياييد :)
    + غريبه 
    نميدونستم مساله ايميل رو جدي مي گيرين من فقط شوخي کردم هر چند که مار گزيده هستم ولي ميدونم اينقدر بيکار نيستين و وقت ارزشمندتونو از سرراه نياوردين که ..........به هر حال ببخشيد و مرسي که پاسخ ميدين
    پاسخ

    كلاً نسبت به مارگزيدگي نظري ندارم.
    + غريبه 
    چرا پاي شريعت رو وسط كشيديد پس ؟ جواب درست درمون مي خواستم من به نوبه خودم احقاق حق مي كنم اون يه بحث جداس خواهش مي كنم همه رو باهم قاطي نكنيد ديگه
    پاسخ

    يك مطلب كلي: شريعت يك حداقل دارد و يك حداكثر، حداقل آن همان تكاليف است، واجباتي كه بايد انجام شود و محرماتي كه بايد ترك گردد، حقوقي كه تأديه آن لازم است. اما حداكثر آن «اخلاق» است. پروردگار وقتي حق قصاص را براي خانواده مقتول بيان مي‏فرمايد، بلافاصله تذكر مي‏دهد كه بخشش بسيار نيكوتر است. اين يعني طيفي از افعال وجود دارد، حداقل افعال ما تكاليف و اداي حقوق شرعيه است و حداكثر همان اخلاق است كه در حقيقت حداكثري ندارد، هر چه بيشتر گذشت و كرامت در زندگي باشد، انسان مقام بالاتري از معنويت كسب مي‏كند. جايگاه آدم‏ها در بهشت هم از همين اخلاق تعيين مي‏شود. پس اگر بحث از شريعت طرح شده، توجه دادن به حقوق و تكاليف حداقلي بوده است. يعني خداوند پدر را ملزم كرده و از او عهد گرفته و او را مكلف نموده كه نام نيكو براي فرزند انتخاب كند و اگر فرزند بزرگ شد و از نام خود ناراضي بود، اين ننگ بر پدر است و عقوبت نيز براي پدر خواهد بود. حال اين‏‏كه چرا خداوند اين تكليف را بر عهده پدر نهاده است جاي بحث دارد و مطلبي است علي‏حدّه. اما آن قرآن باز كردن مربوط به قبل از ازدواج بوده، هدف هم انتخاب نام نبوده كه استخاره براي ازدواج بوده است. خيلي از مباحث نوشته شده در آن پست وبلاگي نيز جنبه ادبياتي داشته و عبارت‏پردازي است و نه اين‏كه انسان بتواند همه تكاليف خود را از دوش بردارد و به استخاره واگذارد. ديديد كه به شوخي نوشته شده: خوب شد كه سوره جن نيامد! ايميل نيازي نيست و همين فضا براي صحبت كفايت مي‏كند. اما نسبت به اين‏كه بنده مي‏توانم ايميل ديگران را استخراج كنم، نمي‏دانم اين مطلب را از كجا به دست آورده‏ايد. اگر چنين چيزي گفته شده شوخي بوده و واقعاً آيا فكر مي‏كنيد در توان بنده باشد؟! مشورت را هم فراموش كنيد، زيرا آن‏كه خودش تهِ چاه است چگونه مي‏تواند ديگري را از چاه بيرون كشد! :)
    + غريبه 

    سلام

    ولي شما لاي قرآن رو باز كردين سوره مريم اومده يعني اين حق رو از خانم گرفتين ....كاري كه همسر بنده با من كرد...هيچ وقت ازش نميگذرم هيچ وقت من يه دختر ناز 2 ساله دارم همه وقتم رو وقفش كردم بي هيچ منتي... مي تونسم ادامه تحصيل بدم مي تونسم سركار برم تا دوسالگي اين بچه من مي تونسم ارشدم رو بگيرم كاري كه خيلي از مادرهاي مثلا فداكار مي كنن و بچه رو ميذارن مهد يا پيش ديگران ولي من مي خواستم از وجود خودم بهره ببره گرمي وجودش رو حس كنم وقتي صداش مي كنم يه حالي ميشم باور كنيد جناب موشح دست خودم نيست نميتونم دل خودمو راضي كنم الان هم همسرم براي بچه دوم خيلي راغبه ولي من ديگه نيستم نميخوام وقتي فرزندمو صدا مي كنم چشمام پر از اشك بشه نميخوام ديگه ....بچه رو به خاطر اسمش نميخوام ميخوام شوهرم يه مقدار با من همراه بشه قرآن رو فقط براي استخاره زدن و اسم انتخاب كردن ميخواد البته يه مواقعي هم ميخونه !!!! مي ترسم ايميلمو وارد كنم دوست داشتم در مورد اين قضيه راهنماييم مي كردين اگر به طور غير مستقيم يه كامنت تو بخش عمومي بزارين ممنون ميشم البته از شما بعيد نيست شايد ايملمو هم پيدا كردين من خيلي رك هستم ببخشيد

    + غريبه 

    ببخشيد حتما بابا بايد واسه بچه اسم انتخاب كنه مادر هيچ حقي نداره ديگه؟خواهش مي كنم اگر پاسخ ميدين به كامنت من پاي دين و شريعت رو وسط نكشيد ميخوام فقط اينو بدونم آيا اين حق مادر نيست كه نه ماه سختي رو تحمل ميكنه حداقل سهمش انتخاب نام نيكو براي فرزندش باشه ؟!

    زن عشق مي كارد و كينه درو ميكند, او مي زايد و تو برايش نام انتخاب مي كني, او درد مي كشد و تو نگران از اين كه بچه دختر باشد (اين قسمت شامل حال شما نميشه)او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي مي بيني, او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر؟(دكتر علي شريعتي)

    پاسخ

    خوبه كه با مشورت هم اسم انتخاب كنند. هميشه اخلاق و مهرباني از گرفتن همه حقوق عرفي و شرعي بهتر است! :)
    + غريبه 

    سلام شك داشتم تا اينجاي داستان كه شكم برطرف شد ولي چرا اينطوري نوشتين آخه !!!؟؟؟؟يه كم بهم برخورد حقيقتش آدم وقتي ميخونه اول هنگ ميكنه بعد وسوسه ميشه كه بقيشو بخونه نهايتا احمق فرض ميشه مثل من ....به هر حال خدا حفظ كنه فرزندانتون رو انشاءالله همون طور كه دلتون ميخواد تربيتشون كنيد و از صلحا باشند ولي فاصله سنيشون خيلي خيلي كمه واي ما توي يه دونه مونديم خيلي شما خجسته دل هستين به خدا

    پاسخ

    :)
    + ييهه ننففرر 
    پس کي زنتو طلاق دادي ؟
    پاسخ

    دو ماه پيش!
    مردم شناسي قم..سخني از دکتر فياض..به روزيم
    پاسخ

    هماره به روز بادا نصايحتان!
    + م ح 


    پروردگارا : دستانم خاليست و دلم
    پر از آرزوهاي دور و دراز!
    تو را سوگند به بزرگيت .
    يا دستانم را توانا کن يا دلم را
    از آرزوهايم خالي گردان...

    *******************

    سلام

    براش اسپند بريزين البته براي هر سه تاشون . ماشاءالله ، خداحافظش باشد . اميدوارام که بهترين روزهاي زندگيش را شاهد باشيد .

    راستي از بچه ها چه خبر ؟

    پاسخ

    تشكر... خدا همه كوچولوها رو حفظ كنه و نعمت داشتن پدر و مادر رو ازشون نگيره. تشكر از لطف شما. خدا رو شكر... من از بي‏خبري راحت‏ترم تا از خبرهاي بد! :)

    ماشا... چه چشماي درشتي داره! و ايضا چه لپايي!به گمونم ايشونم اون ژن تپلي و دارن!که هرچي مي کشيم ما از همين ژنه ميکشيم!!!

    پاسخ

    ماشاءالله...! راست ميگيد، بعضي وقتا چشم‏غرّه كه مي‏ره ديگه هيچي...! ولي خداييش خيلي فكر كردم چشاش به كي رفته، فقط خدابيامرز عزيزجان يادم مياد. شايد ژن چشاش مال ايشون باشه. البته بعضي از فاميلاي باباش هم بچگي‏هاشون چشاي درشتي داشتن! ؛) اما ژن تپليش دست‏رنج مادر منه كه همچين بهش رسيده اين‏طوري شده! :)
    + ت 

    خيلي 

    نازه 

    خدا

    بهتون

    ببخشدش


    پاسخ

    تشكر!