• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : چرا مريم؟
  • نظرات : 7 خصوصي ، 19 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + م ح 


    سپاس فروان از توضيحات شما .

    خوشحال شدم از دريافت اطلاعاتي که از آن غافل بودم

    ممنون از توجه جنابعالي .

    پاسخ

    ببخشيد اگر بي‏جهت اين بحث را طرح كردم. مدت‏ها پيش با كسي بحثم شد كه سر همين مطلب قصد داشت مسلمانان را متهم كند كه با حمله به ايران رسم‏الخط كشور مغلوب را تغيير دادند. بنده تعجب كردم چطور مسلمانان به زور توانستند خط پارسيان را تغيير دهند در حالي كه اين اعمال زور كار دشواري است و نمي‏توان يك ملت با اين پيشينه تمدن را ناگزير نمود يك شبه به نوعي ديگر بنويسند. اين مطلب را در ذهن داشتم و در حين مطالعه كتابي بودم به ناگهان متوجه شدم اساساً تعليم نوشتن در زمان انوشيروان ممنوع بوده است. حتماً حكايت آن پسر را شنيده‏ايد كه قصد داشت خواندن ياد بگيرد و الاغش را بهانه نمود كه اگر بتواند خواندن فرابگيرد به الاغش نيز ياد خواهد داد! از طريق اين شيرين‏كاري قصد داشت مجوز يادگيري خواندن را به دست آورد! ما متأسفانه به ادبيات پارسي اهميت زيادي نمي‏دهيم و بزرگان ما سال‏هاست آن را رها كرده‏اند. يك زبان به صورت دوره‏اي نياز به پيراستن و بهينه‏سازي دارد. مثلاً در زبان انگليسي هر از چند گاهي شيوه‏ها تغيير مي‏كند و به عنوان مثال بعضي قواعد فونتيك و آوانگاري را اصلاح مي‏كنند، ولي در كشور ما قدرت اصلاح زبان و خط به نحوي توزيع شده ميان اديبان كه هيچ يك قادر به اعمال اصلاحي نيستند. چندين سال پيش در باب «جدانويسي» كلمات دعواهاي زيادي شد و قواعد متفاوتي هم اختراع گرديد، اين‏كه ما بالاخره «كتابخانه» را اينطور سرهم بنويسيم يا اينطور جدا «كتاب‏خانه»! حتي مدتي آمدند و در كتاب‏هاي درسي بچه‏هاي ما اين‏طور نوشتند: «خانه‏ي خدا» كه همزه را بدل به ياء نمودند. گاهي «مسئول» نوشته مي‏شد و بعد گفتند «مسؤول» بنويسيم. همين الآن هر اديبي در كتاب خود به روش خودش مي‏نويسد. همگرايي هنوز حاصل نشده و بنده نيز بارها روش نوشتن خود را در اين سال‏ها تغيير داده‏ام. يك زماني ناگزير بودنم «فن‏آوري» بنويسم و امروز مي‏بينم كه «فناوري» مي‏نويسند! گرفتاري خط ما هنوز حل نشده است. هزاران سال پيش واقعاً حرف واو در كلمه «خواهر» تلفظ مي‏شود، مانند «خدا» كه در اوستايي «خواتا» بوده است. امروز كه ما اين حرف را تلفظ نمي‏كنيم، چرا هنوز آن را مي‏نويسيم؟! اين‏ها پرسش‏هايي است كه اساتيد رده يك ادبيات پارسي بايد پاسخ دهند. در زمينه امور رايانه و بانك‏هاي اطلاعاتي اين عدم پاسخ و عدم صدور قواعد يكسان‏نويسي بسياري مشكلات براي برنامه‏نويسان تا كنون پديد آورده است و هميشه طرف بودن با سيلي از شيوه‏هاي متفاوت نگارشي جستجو در بانك‏هاي اطلاعات فارسي را دچار مشكل مي‏سازد. تشكر از حوصله شما كه فرصت ابراز درد را براي نويسنده سطور فراهم مي‏آورد. :)