• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : كافي شاپ
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محمد 
    سلام
    يه مطلبي که کمي به اين بحث مرتبط هست اينه که در صدر اسلام و حتي زمان انقلاب خودمان (تا حدودي) مسجد محل و فضاي ارتباطي بسياري از مردم بوده و به عبارتي اونجا جمع مي شدند و راحت حرف مي زدند و بعضا مشکلاتشون رو مطرح مي کردند ؛ راه حل هم از همان مسجد شروع مي شد. اما متاسفانه امروز مسجد ها فقط براي نمازها و مراسم ختم و ... باز هست و محيط اونا طوريه که بيشتر به درد پيرمردها ميخوره ...
    سرتونو درد نيارم اين قصه سر دراز داره
    پاسخ

    سلام. احسنت. دقيقاً اين فرمايش شما را قبول دارم و بسيار عالي‌ست. اما چند مسأله: نخست همان كه فرموديد، مساجد را بسته‌اند و فقط هنگام نماز مي‌گشايند. دوم اين‌كه اجازه نمي‌دهند معمولاً مسئولين آن تا گروهي دور هم جمع شوند و صحبت كنند، انگار باور كرده‌اند كه مسجد فقط محل نماز است و نبايد لجنه راه انداخت. سوم خيلي از بحث‌ها با افرادي‌ست كه به مسجد نمي‌آيند. در نهايت گفتگوهاست كه شايد پايشان به مسجد باز شود. ولي براي يك چاي خوردن سري به قهوه‌خانه مي‌زنند. چهارم اين‌كه مسجد جز در بعضي موارد پس از نماز مغرب و عشاء اگر منبري به كار باشد چاي نمي‌دهد. خوردن چاي انگيزه مهمي‌ست كه آدم‌ها را جذب مي‌كند. در مجموع، داشتم فكر مي‌كردم اگر كارهاي مهم‌تري نداشتم، كبابي حاج‌اسدالله را كه چند سال پيش مرحوم شد و مدت‌ها خالي بود، نزديك بنگاه املاك جعفري، سر صفائيه، نزديك چهارراه بيمارستان، مي‌خريدم، ملك يا سرقفلي، البته كه وام نياز است. يه سماور مي‌ذاشتم و دو تا كتري؛ يكي چايي و يكي قهوه، نه فرانسه،‌ نه ترك، نه اسپرسو، قهوه ايراني كه مثل چايي دم مي شود، استكان ريز، نعلبكي و يك سيني كوچك كه دو تا قند كنارش بگذارم، دو تا هم شاگرد، تمام نيمكت، نه تخت كه جا كم بيايد، نه ميز و صندلي كه مدام كشيده شود و صداي بد، نيمكت رنگ نخورده تمام چوب از ته بازار كهنه مي‌خريدم و هيچ در و دروازه‌اي هم نداشته باشد، تمام نما باز، كركره كه باز باشد مانعي براي ورود و خروج نباشد، يعني بدون در اصلاً، صاف همكف زمين، كف سراميك و سر نباشد، ديوارها ساده و آجري، چاي و قهوه هر كدام 250 تومان كه باشد تمام مخارج در مي‌آيد، بعد نماز صبح تا نيمه‌شب شرعي، روزي هزار نفر مشتري كافي‌ست تا سر پا بماند كه به دليل ارزاني هست، بيشتر هم. نه قليان، نه هيچ سرويس ديگر، نه حتي شكر! سمت راست دكان هم يك نيمكت مستقل، تابلو: نسوان. تا مرد و زن جدا باشند. تابلوي كوچك چوبي سر در مغازه: قهوه‌خانه صفائيه! ولي خب، وقتي براي اين كار ندارم. :) در پناه خدا.