• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : نامه‏ها - بخش سوم
  • نظرات : 3 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ج 

    سوالي ذهنم را مشغول كرده مي خواهم بدانم با توجه به پستهايي كه (ت) براي شما گذاشته برداشت شما از (ت) چيه ؟

    پاسخ

    از امام ره مطلبي پرسيده شد، گفت: «به خاطر ندارم در روايات چيزي در اين خصوص ديده باشم»! وقتي اين را شنيدم شگفت‏زده شدم. ما باشيم مي‏گوييم: «در روايات نيست!» اگر اساتيد ما باشند كه تقوادارترند، مي‏گويند: «در روايات نديده‏ايم!» اما اين مرد بزرگ ره تقوايش به درجه‏اي رسيده است كه به خاطر خود نيز شك دارد! روزي كه پارسي‏بلاگ را با مهندس مدير نوشتيم و راه افتاد، اولين وبلاگ تستي را كه درست كردم همين وبلاگ بود... همان روزهايي كه هنوز پارسي‏بلاگ روي اينترنت نرفته بود و در رايانه‏هاي خودمان بود... نام آن را از همين رو گذاشتم «شايد سخن حق» كه چون امام ره انديشه كنم و به هيچ چيزي اطمينان نيابم كه هر چه از خود ماست متهم است به نادرستي و خطا. چون از عصمت بريء هستيم به دنيايي بودن و فاصله‏مان از حق! اكنون اين‏ها را به هم ضميمه كن و پيش بيانداز، چگونه قضاوت كنم درباره كسي كه نه «مي‏شناسم»، نه «شنيده‏ام» و نه «ديده‏ام» كه فقط چند پاره نوشته‏ها از او خوانده‏ام، آن‏هم در موضوعي كه اساساً آن‏چنان معتني‏به نبوده كه مشير به معنايي خاص باشد و هدايتم كند به درك خصيصه‏اي از خصايص او، چه برسد به اخلاق و ارزشمندي و پندارها...! خود را به تهلكه نمي‏اندازم با نظري كه درستي آن ناپيداست و بي‏اطلاعي‏ام پشتوانه آن! اگر در خصوص اين زن كه نُقل وبلاگم شده به سادگي مي‏نويسم نيز دقت كنيد مي‏يابيد فقط مدارك را ارائه مي‏كنم و در عرصه تحليل از «شايد» غفلت تلاش كرده‏ام كه نكنم. نه اين است؟! خدايتان پاس بدارد كه هر كه نفس خود را پاس داشت، پاسباني خداوند را براي خود ارمغان برداشت! حيّ سرمد رفيق راهتان، خدا نگهدارتان!