• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : فقيه ِ صدر ِ اعظم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 19 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام و سپاس از توضيحاتتون.

    با توجه به اينکه کلمهء فقه به معناي فهم عميق است،آيا اين فهم عميق هم بايد در حد عرف باشد و وارد شدن به منطق ارسطوئي،در اين عميق شدن،ضرورتي و يا بهتر است بگوئيم فايده اي ندارد؟

    پاسخ

    سلام. مسأله در «ملاك ِ عمق» است. فرض بفرماييد بنده به شخضي مي‌گويم: گوشت داري؟ بار ديگر مي‌پرسم: مرغ داري؟ مردم كشور ما، فارسي‌زبانان، تفاوت اين دو عبارت را مي‌فهمند. مي‌دانند اگر چه مرغ هم نوعي گوشت است، ولي منظور من از عبارت اول «گوشت گوسفند يا گاو» است. خب، حالا يك نفري برود و بر اساس جمله اول، گوشت بوقلمون بخرد، يا گوشت مرغ. آيا وقتي نزد من رسيد، من او را نكوهش نمي‌كنم؟! آيا از او مي‌پذيرم اين‌گونه پاسخ دهد: «گوشت اطلاق دارد و هم بر مرغ و هم بر تمام حيوانات و جانواران صدق مي‌كند. پس من خطايي نكرده‌ام كه مستوجب عقوبت باشم!» من نمي‌پذيرم و هيچ يك از مردم جامعه من نمي‌پذيرد. ولي يك منطق‌دان، بله، او مي‌پذيرد، زيرا مي‌گويد: «گوشت مساوي است با گوشت تمام حيوانات و جانوران!» و اين‌گونه استدلال مي‌كند: 1. به او گفتي گوشت بدهد. 2. او گوشت داد. 3. پس اطاعت كرده است و نمي‌تواني ايراد بگيري! ولي مردم اين‌طور «زندگي» نمي‌كنند. عرف يعني شيوه زندگي مردم و سخن گفتن آن‌ها با يكديگر. آن‌هايي كه مي‌گويند ارسطو شيوه تفكر مردم عادي را برداشت كرده و تدوين نموده و علم منطق را ساخته، اشتباه مي‌كنند. زيرا منطق صوري ابداً شيوه فكر كردم و سخن گفتن مردم ما نيست! اين را به سادگي در همين مثال‌هاي ساده مي‌توان ديد. عمق دادن فهم به بررسي پيچيدگي‌هاي روابط اجتماعي مردم است. اين‌كه چطور با هم ارتباط دارند و حرف هم را مي‌فهمند. سپس بر همين اساس منظور شارع را فهميدن از سخني كه به مردم عصر خود گفته است. تشكر.