وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
فقيه ِ صدر ِ اعظم
نظرات :
1
خصوصي ،
19
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
يه بنده خدا
يعني اينقدر فاصله بين حوزه و دانشگاه هست؟هيچ راه حلي وجود نداره؟
پاسخ
عرض كردم راه حل هست. اما نه راه حل سياسي. نه با شعار. اينكه كنار هم بنشينيم و پيوسته بگوييم: ما متحديم. اين خوب است. ولي فقط به عنوان مقدمهاي براي گفتگو. گفتگو هم نه گفتگوي سطحي. بايد تا عمقهاي روشي رفت و بحث كرد. ابتدا بايد تاريخچه پيدايش دانشگاه را تحليل كرد، بررسي كرد و مقايسه با تاريخ پيدايش حوزههاي علميه. آدام اسميت اگر چه كتاب ثروت ملل خود را در اقتصاد نوشته است، اما توضيحات خوبي درباره پيدايش اولين دانشگاهها در انگلستان دارد. ماركس هم در كتاب سرمايه، نيازهاي اجتماعي كارخانهها را به تأسيس دانشگاهها شرح ميدهد. وقتي بدانيم دانشگاه در غرب چگونه «اختراع» شد، آنگاه به روشني متوجه ميشويم كه دانشگاه در ايران «بيمار» زاده شد. زيرا خارج از مسيري بود كه بايد براي تأسيس طي ميكرد. دانشگاه در ايران به جاي اينكه مشابه كشورهاي غربي، بر بستر صنايع داخلي شكل بگيرد، رواجدهنده صنعت غربي شد. نتيجه: صنايع داخلي را و تمام فناوريهاي موجود در داخل كشور در عصر خود را ويران نمود. امروز آهنگري ايراني و نجاري ايراني و نساجي ايراني و تمام صنايعي كه در عصر قاجار در ايران قدرتمندانه كشور را اداره ميكرد از بين رفته است. شما دورههاي آموزش نجاري را مثلاً در كشورهاي غربي مشاهده بفرماييد، فلان نوع اتصال چوب را با عنوان اتصال ژاپني ميشناسند. اما هزاران روش صنعتگران ايراني از بين رفت و فقط در آثار باستاني ميتوانيم آنها را ببينيم و ندانيم چگونه ساخته شدهاند! حوزه علميه نيز در همان دوره قاجار دچار مشكلاتي شد. فلسفه به حوزه نجف وارد گشت و توانست بر علم اصول فقه تأثير مستقيم و فراواني بگذارد و نتيجهاش فاصله گرفتن احكام از بستر جامعه شد. فقه را به علمي خنثي تبديل نمود كه تا «استفتاء» نشود، «فتوا» نميدهد! ابتدا بايد نخبگان هر دو نظام علمي متوجه شوند كه نياز به گفتگوهايي آزاد در روشها دارند. بعد هم در فضايي بدون سياستزدگي در سطح بالاترين دانشمندان خود گفتگو نمايند. راه حل به نظر ميرسد اين است.