وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
فقيه ِ صدر ِ اعظم
نظرات :
1
خصوصي ،
19
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
[ادامه پاسخ]
خيليها تلاش كردند، براي وحدت حوزه و دانشگاه. آقاي موسوي اردبيلي اصلاً به همين جهت دانشگاه مفيد را تأسيس كرد. آقاي مهدي كني هم دانشگاه امام صادق (ع). پندار آنها در آغاز انقلاب اين بود كه اگر افرادي داشته باشيم مسلط به هر دو روش علمي و هر دو نوع دانش، كار حل است. ديالوگ و گفتگو صورت ميگيرد و همكاري شكل. اما اشتباه را امروز ما ميفهميم. انسانيهايي دو پاره بيرون آمدند كه وقت تفقه واقعاً فقيه هستند و هنگام تعليم علوم سياسي، كاملاً متنسّك به روشهاي علمي غرب. گفتگوي بين حوزه و دانشگاه ابتدا بايد در سطح روشها صورت بپذيرد. كاري كه بسيار سخت و دشوار و طاقتفرساست. شناختشناسي آنچنان بيمهابا و پرسرعت تغيير ميكند، كرده است، تا بيايي خود را با نظريات فعلي وفق بدهي، رويكردي جديد به ميدان آمده. حوزويان ما بر روشهاي علمي دويست سال پيش اصرار ميورزند و همچنان وجود را اصيل دانسته و تلاش ميكنند تمام واقعيت جهان خارج را تلألؤي از وجود واحد توصيف كنند به روش تشكيك. روشي كه واقعيت را مركّب نداند و داراي اجزاء تصوّر نكند، چه دركي از تغيير در خارج ميتواند داشته باشد؟! روش علمي ما در حوزههاي علميه كاملاً مبتني بر فلسفه صدراييست و نه حتّي مشائي كه با اصيل ديدن ماهيت، حداقل واقعيت را تركيبي از ماده و صورت ميديد! من وقتي نهايه را ميخواندم شگفتزده ميشدم از اينكه چطور وجدانيترين بديهياتي كه هر انساني درك ميكند، در اين فلسفه نفي ميشود! تشكر.