وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
فقيه ِ صدر ِ اعظم
نظرات :
1
خصوصي ،
19
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
يه بنده خدا
سلام.لطفا بفرمائيد علت گسست بين حوزه و دانشگاه،عليرغم اين همه شعارها چيه و چرا مثلا نميتونن سيستم بانکداري بدون ربا رو ايجاد کنن؟مشکل از حوزه است يا دانشگاه و يا هردو؟
پاسخ
مشكل نه از آدمها كه از روشهاست. دو دستگاه علمي كه روشهاي ذاتاً متفاوتي در «شناخت» دارند، اساساً قادر به همكاري نيستند، حتي اگر با مهرباني سر يك سفره همبودجه شوند! نظام علمي «دستوري» نيست. علم اصولاً «مستقل» است. دانشمند دانشگاهي به روشي به «يقين» ميرسد كه متفاوت از دانشمند حوزويست. آنها حتي دو كلمه هم نميتوانند با هم صحبت كنند. يقين يكي براي ديگري عين شك است و بالعكس. رنسانس نقطه تحوّل علم در غرب بود. دانشي كه پس از رنسانس توليد شده، با سنّت كلاسيك و مدرسي خود ِ غرب هم متفاوت است، چه برسد با سنّت اسلامي. كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم علامه طباطبايي (ره) و شهيد مطهري را كه مشاهده بفرماييد، دقيقاً نقطه برخورد يك دانشمند حوزوي با جمعي از دانشمندان دانشگاهيست. نتيجه چه؟! وقتي منصفانه به قضاوت بنشينيم هيچكدام قادر به «اقناع» طرف مقابل نيستند. هر كدام آكسيومها و پيشفرضهاي خود را بديهي ميدانند و بر اساس آن به نتيجه ميرسند. در دنيايي كه ديگر هيچ بسيط و مجرّدي در علم قابل پذيرش نيست، فلسفهاي كه ما آن را اسلامي ميخوانيم، بر مبناي مفهوم بساطت و ذوات مجرّد دست به استدلال ميزند. اصالت وجود سراسر مملوّ از مفاهيم بسيط و بدون جزء است. اين بسيطانگاري گاهي به حدّي مضحك ميگردد كه اساتيد متأخر ناگزير ميشوند طفره بروند. استاد مصباح بلافاصله پس از اينكه تمثيل «وجود» به «نور» را از نظر ملاصدرا بيان ميفرمايند، توضيح ميدهند كه البته نور داراي اجزاء است و وجود خير! در حالي كه وقتي صدرالمتأهلين اين مثال را ميزد نور را بسيط ميدانست! و گرنه از اين مثال استفاده نميكرد.