وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
كلاه گشاد
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
....
به قول خودتون
هاهاهاها....
خير نميشود
کارهايم را جمع کردم و هرازگاهي براي خودم وخانواده م نمايان ميکنم
ولي چه بي هنرهايي دست به کارو فعاليت ميزنند و از بي هنري هايشان درآمد کسب نيکنن
اما من....!!!
ميشود از شما بخواهم برايم دعا کنيد
پاسخ
چشم. من دعا ميكنم. ولي شما هم دلسرد نشويد. همانطور كه فرموديد بيهنرهايش دست به كار شدهاند، شما كه جاي خود داريد. پيشنهاد ميكنم از سيستمهاي پرداخت مالي جديد و راحت استفاده كنيد و هنر دست خود را با پست ارسال بفرماييد. يكي از سيستمهاي جديد و راحت idpay.ir است. يك فضاي شخصي به شما ميدهد براي تمامي دريافتهاي مالي. بعد در كانال خودتان كالاها را معرفي كرده و لينك اين فضاي پرداخت را ميگذاريد. هر مشتري كه پول را پرداخت كند، بلافاصله براي شما ايميل و پيامك ميآيد. شما هم كالا را براي وي پست ميفرماييد يا در داخل شهر با پيك ارسال ميكنيد. به نظرم خيلي روش ساده و روانيست. حالا البته صلاح را خود شما بهتر ميدانيد و هر طور كه تصميم بگيريد، حتماً شرايط خاصي را در نظر داريد. در هر صورت من براي شما دعا ميكنم و از شما نيز التماس دعا دارم. در پناه خدا. :)
+
....
واااااااااااااي چقدر کار
ولي کار خوب است
بيکاري بد است، خيلي بد
خوشحالم که انقدر سرتون شلوغه که فرصت پست گذاشتن هم نداريد
ولي
پست جديييييييييييييييييد بذاريد
پاسخ
هاهاها... قطعاً همينطور است. بيكاري خيلي بد است. به همين خاطر بيشتر از ده سال است كه يك فولدر به نام IDLE روي ميزكارم دارم. تمام كارهايي كه هوس ميكنم انجام دهم، داخل آن مياندازم. بعضي از آنها هفت هشت سال است داخل آن پوشه مانده و هنوز در انتظار انجاماند. منتظر روزي كه آنقدر بيكار شوم كه بتوانم بهشان رسيدگي كنم. ميشود گفت در حقيقت پوشه آرزوهاي من است. هر از چند گاهي هم يك كار جديد به ذهنم خطور ميكند، از آن كارهايي كه خيلي اولويت بالايي ندارند، فوراً مياندازم در اين پوشه. بعد، وقتي شركت و مؤسسهاي كاري پيشنهاد نكند، تا احساس كنم دارم بيكار ميشوم، پوشه IDLE را ميگشايم و يكي از كارهاي درون آن را انتخاب كرده و انجام ميدهم. گاهي فكر ميكنم وقتي پير شدم چه ميشود، بيكار؟! اينطور به خودم پاسخ ميگويم، اگر نابينا نشوم و امكان استفاده از رايانه را داشته باشم، مگر ميشود بيكار شوم؟! تازه وقت آن است كه حجم زيادي از كارهاي مانده را به انجام رسانم! سالهاست منتظرم بار كارهاي سفارشي تمام شود تا به كارهاي آرزويي برسم! :)) اميدوارم شما نيز هميشه مثل گذشته پرتلاش و پركار باقي بمانيد. گاهي از خود ميپرسم آيا هنوز هم كارهاي هنري شما عرضه ميشوند به بازار يا خير. ولي نپرسيدم تا فضولي نكرده باشم. ^_^
+
....
پست جديييييييييييييييييييييييييييد بذاريد!!!!!!!!!!!!:(
پاسخ
دنيا زير و بالا داره، آزادي و اسارت... داشتم زندگيمو ميكردم... چهارشنبه قبلي از يك جايي تماس گرفتند كه بيا ببينيمت، چهارتايي رفتيم، سه تا پروژه عجلهاي دادند كه زود ميخواهيم. بعد، پنجشنبه از يك جاي ديگري زنگ زدند، آنها يك مطلب خواستند كه بنويسم، پژوهشي. مشغول نوشتن آن شدم كه ناگهان دو روز بعد تماس گرفتند كه: «يك كار مهمتر داريم يكي دو روزه ميخواهيم، بگذار قبل از آن». ناگهان ديدم پنج پروژه پژوهشي در دست دارم كه حداقل چهارتاي از آنها عجلهايست! خودم هم از سه هفته پيش مشغول يك برنامهنويسي شخصي بودم! كار خودم را گذاشتم كنار و به كوب مشغول اين پروژهها شدم. خوشبختانه با كمتر خوابيدن توانستم سه تا را انجام داده و ايميل كنم. حالا من ماندهام و دو تاي ديگر! واااااي، چقدر خوابم ميآيد. چشمانم ميسوزد! :) آدم كه قدرت «نه» گفتن نداشته باشد، حال و روزش اين ميشود ديگر! قبلاً سرِ زن گرفتن، حالا هم سرِ پروژه و كار قبول كردن! ؛) چند موضوع براي وبلاگ در نظرم هست ولي وقت نشده بنويسم. عناوينشان را در فهرستي روي ميزكارم گذاشتهام، منتظر فرصت. دعا كنيد موفق شوم زود تمامشان كنم. :))
+
سيدجواد
عاااللللييي بود
بخدا کيف کردم
عجب مطلبي نوشتي برادر
کاش ميشد براي حضرات مسئولين بي سواد و پر مشغله هم ارسالش کنيم.
پاسخ
يكي از بزرگان فقها، چند سال پيش، جزوه كوچكي درباره ماهيت پول نوشت. وقتي خواندم ناراحت شدم. اينكه اين فرد بزرگ، با اين همه سواد حوزوي، حقيقت پول را نميشناسد. مدتي تحقيق و مطالعه كردم، اينكه بتوانم منابعي قابل اعتماد را بررسي نمايم. مدتي هم ترديد داشتم، اينكه چطور ميتوانم مطلب را بيان نمايم. خيلي از ماها هنوز «پول»را نميشناسيم. زيرا كتاب ثروت ملل آدام اسميت را نخواندهايم. زيرا آموزش اقتصاد كلان در دانشگاههاي بزرگ دنيا نديدهايم. حتي يك دور آموزش كامل غيرحضوري اقتصاد كلان دانشگاه هاروارد را (هاروارد اكستنشن) دانلود كردم و با دقت تماشا كردم، تا بفهمم وراي اين ظواهر چيست. ته قضيه را بياطلاعيم، اين است كه هر چه گفتهاند باور ميكنيم. آنها هم در رسانهها چيزهايي ميگويند كه ما را بفريبند. تا نفهميم. خيلي دوست دارم كه اين مطالب را بشود به مسئولين منتقل ساخت. ولي دست حقير كوتاه است. و عنوان تحصيلي بنده نيز آن چيزي نيست كه مورد قبول بزرگان در عرصه اقتصاد باشد. بلكه شما و دوستان ديگر بتوانيد. التماس دعا.
+
....
اصلا من و سيد مرتضي رو مثل هم خدا آفريده:)))
شباهت تا اين حد:)))
پاسخ
والا... :)) دو بدن در يك روح اصلاً، دوقلوطوري! فقط حيف زمان وفا نكرد و چند دهه فاصله انداخت! د:
+
....
بيخود نيست من هيچوقت به بانک ها اعتماد نداشتم
و از بچگي همه به من ميخنديدن ميگفتن من مال دوستم که پول تو بانک نميذارم!!!!
حالا برم اين پست رو بهشون نشون بدم بگم بيا از همون اول اينا مشکل داشتن
والله
پاسخ
هاهاها... درست عين سيدمرتضاي من! او نيز به بانك شديد بياعتماد است. :)) يك فيلمي آمريكاييها ساخته بودند چند سال پيش، به نظرم اسمش والاستريت بود، يا شايد گرگ والاستريت. كمي اسرار بورس و فساد مالي بانكدارهاي دنيا را نشان ميداد. إنشاءالله بتوانيم از فساد مالي بانكها به زودي خلاص گرديم. سپاس.
+
زهرا
انقدر خوب توضيح دادين كه من با تمام بي اطلاعي از اقتصاد هم متوجه شدم اينكار فقط از شيطان برمياد و احتمالا شيطان پير از اينكه اينجوري بني بشر رو گول زده كلي بخودش ميباله افسوس كه تاانقلاب مهدي درگير ان خواهيم بود
پاسخ
فهميدن اين مطلب براي خود بنده نيز دشوار بود! زيرا بانكها اصرار دارند اطلاعاتي از چرخه اقتصادي و نحوه مديريت پول ارائه ندهند! اصلاً طوري پول را معرفي ميكنند كه آدم نفهمد واقعاً چيست. بانك اساساً يك ساختار ظالمانه و فاسد و پنهانكار است. از ابتدا بوده و هنوز هم. مبتني بر ربا. اگر ربا را برداريم ديگر بانكي باقي نميماند و اصلاً بانك نميتواند ديگر به حيات خود ادامه دهد! تشكر.