• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : حفظ ِ فضيلت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + .... 
    بابت احساس خطر که شوخي عرض کردم
    و اما بابت روز دختر و اين حرفها، حرف هاتون رو کمي تا قسمتي قبول دارم
    البته نه 100در100 ولي قبول دارم
    کشور ما براي شاد بودن مردمانش هيچ تلاشي نميکند و نکرده
    مرد ما هم دل خوش کرده ايم به همين اعياد و اين رسم و رسومات به قول شما اشتباه اندر اشتباه!!
    ولي من نتيجه اين صحبت هاي شما رو به عين ديدم
    دانش آموزي داشتم فوق العاده باهوش و هميشه شاکي از اين بود که چرا تبعيض قائل شده خدا!!!
    دقت بفرماييد، ميگفت خدا
    بهش ميگفتم چرا؟
    ميگفت مگه خدا نگفته از همه چيز جفت آفريدم؟
    پس چرا روز دختر آفريده ولي روز پسر نه
    براش اول از همه توصئح دادم که اين ها هم نام گذاري است و نه آفرينش خدا
    و همانطور که ما روز ولادت حضرت معصومه رو داريم، ولادت علي اکبر رو هم داريم
    و مجدد گفت خانم اون روزم روز جوان هستش و هيچ ربطي به ما پسرا نداره
    خلاصه که شديد دنبال روز پسر بود و شاکي از تقويم بود اينبار:)
    پاسخ

    هاهاها... روز پسر!!! بله، صحيح مي‌فرماييد. اما اين‌كه چرا تمدن امروز نيازمند اين است تا افراد را از خانواده جدا كند، دليل اقتصادي دارد. نظام صنعتي دو قرن گذشته در اروپا نياز به نيروي كار «پرتلاش» و «ارزان» داشت. انسان‌ها اما به خاطر منافع خود، معمولاً «كم‌تلاش» و «گران» هستند. چه كرد؟! نظام بانكداري ربوي را پشتوانه قرار داد. مردم براي زياده‌خواهي‌ها وام مي‌گيرند. وقتي وام مي‌گيرند، براي بازپرداخت آن مجبور هستند مبلغ بيشتري فراهم كنند. اين مبلغ را بايستي از كار بيشتر تأمين نمايند. پس ناچار به «تلاش» مي‌شوند و چون كار كم است و بيكارهاي بدهكار به بانك زياد، حاضر مي‌شوند «ارزان» كار كنند. اما خانواده مزاحم بود. زيرا خانواده به عنوان پشتيبان واقعي انسان‌ها، ضررهاي آن‌ها را جبران مي‌كرد. دايي يا عمو بدهي فرد جوان سبك‌سر را مي‌داد و او را مي‌رهاند. اين‌جا بود كه اقتصاد نياز به «فرهنگ» پيدا كرد. كارخانه‌دارها هزينه فرهنگ‌سازي را تأمين كردند و كانون‌ها و نهادهاي آموزشي و فرهنگي تأسيس كردند و مدام و پيوسته تلاش كردند با ايجاد قشرهاي اجتماعي، كانون خانواده را تضعيف كنند. حالا ديگر اين فرد ارتباطي با عمويش نداشت، يا اگر داشت رويش نمي‌شد رو بياندازد، يا اگر هم مي‌انداخت، عمو به خاطر رفتار قبلي او حاضر نبود ضررش را جبران نمايد! انسان‌ها وقتي «تك» بيافتند، راحت غارت مي‌شوند. اين همان اينديويژواليسمي‌ست كه «صنعت» و تكنولوژي بدان سخت محتاج است. در پناه خدا. (به قول يك بنده خدايي: علت اين‌كه كشورهاي جهان سوم به اندازه كشورهاي صنعتي پيشرفت نمي‌كنند اين است كه به اندازه‌كافي فردمحور نيستند و هنوز وابستگي‌هاي خانوادگي دارند!)