• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : نقشه طلاق
  • نظرات : 5 خصوصي ، 68 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ت 

    دلايلي که زوجه براي توجيه نامه هايش مي اورده چه بوده 

    با تشکر از پاسخ هاي شما به پست ها هر چند که در پاره اي از مطالب ناراحت شدم نه به خاطر جوابهايتان بلکه به علت اينکه حرف هايم را درست متوجه نشده بوديد

    پاسخ

    او درباره نامه‏هايش صحبت نمي‏كرده، مي‏گفت: اصلاً روابط آن‏قدر سرد شده بود كه جايي براي صحبت‏هاي اين‏چنيني نمانده بود. حرف‏هاي روزانه همان حرف‏هاي روزمره بود. زوجه مي‏آمد درباره مثلاً انتگرال سؤال مي‏كرد و زوج يك ساعت براي او صحبت مي‏كرد. بعد زوجه رفته و تشكر خود را كتبي نوشته است، به زبان نمي‏توانسته عشق و علاقه خود را ابراز كند، احساس تحقير مي‏كرده. البته بعد براي زوج روشن شد كه اين از بابت خودشيفتگي است و اساساً نمي‏توانسته ابراز علاقه نمايد، اين را تحقير خود حس مي‏كرده! زوج نيز كه آزرده بوده از اين رفتار، چه اين‏كه در ابتداي زندگي زوج بسيار ابراز علاقه كرده و در بخشي ملاحظه كرديد كه زوجه قهر مي‏كرده و پيوسته زوج با منت‏كشي و محبت او را نرم مي‏نموده، ولي از يك جايي، مشخصاً مي‏گويد از زمان قهر سه ماهه، مسيري ايجاد شد كه بعد از چند ماه به نوعي سردي در روابط روزانه انجاميد. ديگر زوج نمي‏توانست ابراز علاقه تصنعي انجام دهد، ديگر علاقه‏اي نمانده بود. اما توهين و بي‏ادبي و كج‏رفتاري نيز نمي‏كرد. تا اين‏كه جريان كنكور سال گذشته پيش آمد و نياز پيدا كرد به شوهر و در اثر بحث علمي ناشي از آن، اين نامه‏ها را نوشتن آغازيد. بعد هم كه گذاشت و رفت خانه پدرش، گفت: «پدرم گفته از مكه بيايم طلاق تو را مي‏گيرم!»