• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : نقشه طلاق
  • نظرات : 5 خصوصي ، 68 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ت 

    اما در باب سياست قائل به نجاست نيستم بلکه قائلم سياست بسيار بي پدر مادر است اما در ضمينه اين دولت

    ايشان فردي زحمت کش انقلابي باارمانهاي والا اسلامي و لجباز هستند اما عارضه ي لجبازي ايشان گاهي به نفع ملت است البته اغلب و گاهي به ضرر مثلا در مورد اقاي مشايي بسيار لجبازند و قبول نمي کنند که از طريق بعضي افراد داره فساد داخل دولت مي شه و دارند ابزار بي اعتمادي را در انصار حزب الله فراهم مي نمايند البته لطفا نظرتان را در باب اقاي احمدي نژاد طالبم که بيشتر بدانم و اينکه ايا قائل به نظريات پدر زن در باب اقاي احمدي نژاد هستيد

    پاسخ

    نگاه سيستمي به ما چند نكته را ياد مي‏دهد؛ نخست اين‏كه هر سامانه‏اي متشكل از اجزايي است، منتجه و خروجي سامانه نيز محصول فعاليت تمام آن اجزاء است، سهم اجزاء در خروجي برابر نيست. اگر به دولت ايشان نگاه سيستمي داشته باشيم و يا حتي اگر خردتر شده و به رفتار سياسي ايشان سيستمي بنگريم، از اين سه نكته به خوبي مي‏شود استفاده كرد تا دچار اشتباهاتي كه خيلي‏ها مي‏شوند نشويم. يك كشور را نيز مي‏توان به روش سيستمي ارزيابي كرد. در اين نگاه نمي‏توانيم براي تمامي تصميمات نظام سهم يكسان در نظر بگيريم. اين مثال را قبلاً در جايي عرض كردم، اين‏جا استفاده مي‏كنم: فرض كنيد دو خانم به شما مراجعه مي‏كنند و شما بايد ميان آن دو يكي را انتخاب كنيد تا وظيفه‏اي را در سازمان شما انجام دهد. يكي از آن‏ها چادري است ولي نماز نمي‏خواند، ديگري نماز مي‏خواند ولي بدحجاب است. كدام را برمي‏گزينيد؟ در علم مديريت، خواه هر گرايشي كه باشد، شما هميشه ناگزير هستيد منابع محدود موجود را به فعاليت‏هاي بي‏شمار خود اختصاص دهيد. لذا ناگزير به تخصيص بهترين منابع به بهترين فعاليت‏ها هستيد. الگويي كه بر اساس آن تخصيص را انجام مي‏دهيد نتيجه را براي شما به ارمغان خواهد آورد و نتيجه تابع نحوه تخصيص شماست. در اين مثال شما نمي‏توانيد باحجاب بي‏نماز را انتخاب كنيد، زيرا هيچ كسي قادر نيست بگويد اهميت حجاب از نماز بيشتر است، حتي نمي‏توان گفت برابرند. وقتي به ما رسيده است كه اولين پرسش شب اول قبر «نماز» است، نشان از اولويت نماز نسبت به ساير تكاليف شرعي فردي دارد. اگر شما نظامي از موضوعات احكام در اختيار داشته باشيد كه اهميت موضوعات را براي شما تعيين كرده باشد، حتماً در قضاوت بهتر عمل مي‏كنيد. شما نمازخوان بدحجاب را برخواهيد گزيد، زيرا آنقدر ايده‏آليست نيستيد كه بگوييد به دنبال نمازخوان باحجاب خواهم گشت و تا آن روز كار را تعطيل مي‏كنم. امور نظام تعطيل‏بردار نيست. مثال‏هاي زيادي از اين نمونه در رفتار معصومين ع يافت مي‏شود و حتي نزديك‏تر چرا راه دور برويم، امام ره تمام گروه‏ها را در انقلاب مشاركت داد و اصل «اسلام» را شعار انقلاب گرفت تا اهل سنت را نيز دخيل كند و حتي مجاهدين خلق و نهضت آزادي و جبهه ملي و ... همگرايي ايجاد كرد حول يك كلمه، كلمه‏اي كه آن‏قدر اهميت داشت كه به خاطر آن مي‏شد ساير بدي‏ها را صرف نظر نمود. «وحدت كلمه» را نيز بر اساس همين طرح كرد. در يك كشور اگر حساب كنيد، عزت ملي به معناي موازنه ارزش و اعتبار سياسي نسبت به ساير كشورهاي جهان در رأس ساير شاخص‏ها قرار دارد. يعني اگر بگويند دو تومان پول داريم،‍ با آن نان بخريم كه گشنه نمانيم، يا تاكسي بگيريم برويم كشور همسايه و از عزت ملي خود دفاع كنيم؟ مدير خوب مي‏گويد عزت ملي، زيرا در آن صورت كشور همسايه وقتي ديد ما پول نداريم نان بخريم و گرسنه هستيم با كمال ميل نان خود را با ما قسمت خواهد كرد، بي‏منت، به اميد اين‏كه يك روز هم ما از او دفاع كنيم و پشتش باشيم. آمريكا را نگاه كنيد. از چه زماني دلار آمريكا پول رايج دنيا شد؟ دقيقاً با كمك‏هايي كه بر اساس اصول ترومن بعد از جنگ جهاني به تمام كشورهاي دنيا كرد. او دنيا را خريد، با كمك‏هاي مالي! البته نمي‏خواهم شرارت‏هاي شيطان بزرگ را با رفتار مديران خودمان مقايسه كنم، عرض اين است كه روابط خارجي هميشه در صدر مسائل است. اگر در موازنه جهاني عزت بيشتر داشته باشي، حتي مي‏تواني در عرصه اقتصادي نيز نرخ نفت را بالا ببري، اما اگر ضعف داشته باشي، انگلستان مي‏آيد مثل دوران رضاخان تمام نفت تو را مفت مي‏برد و تو بايد خوشحال باشي و خدا را شكر كني كه حداقل به ناموست تجاوز نكرد و فقط مالت را برد! اگر قبول داشته باشيم كه سهم اجزاء تشكيل‏دهنده يك سيستم در نتيجه يكسان نيست، حالا براي مقايسه بدحجاب نمازخوان با محجبه بي‏نماز دچار ترديد نخواهيم شد. احمدي‏نژاد در عرصه سياست خارجي عزت كشور اسلامي ما را صدها برابر افزايش داد، خيلي بيش از آن كه خاتمي با شعار گفتگوي تمدن‏ها تلاش كرد و نتوانست. وقتي مردم كشورهاي ديگر كاپشني را با قيمت بالاتر مي‏خرند فقط به اين دليل كه كاپشن احمدي‏نژاد است، اين عزت يك نظام مي‏شود. بنده خود در سفري كه به سوريه داشتم (سفرنامه‏اش در همين وبلاگ هست) وقتي سوار تاكسي شدم و راننده از ايراني بودن ما مطلع شد، شروع كرد به تعريف از احمدي‏نژاد. حالا شما بگوييد اين آدم مثلاً صدميليون تومان به مشائي پول مفت داده است، يا به او قدرت داده است، و همه‏شان در دولت نفوذ كرده‏اند و مي‏خواهند خيلي كارها بكنند. خب چه كاري؟ براندازي مي‏خواهند بكنند نظام را؟ خواهر من... دعواي بين اصول‏گراها تفاوت دارد با دعواي بين آنان و اصلاح‏طلبان. برخي اصلاح‏طلبان رسماً قائل به براندازي نظام هستند. ولي اصول‏گرايان دعوا سر قدرت دارند. دعوا سر قدرت‏شان هم با نوعي فريب شيطان همراه شده است، ادامه در آن يكي كامنت شما ...