• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : نقشه طلاق
  • نظرات : 5 خصوصي ، 68 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ت 

    ايا اگر اين خانم به زندگي برگردد زندگي اين دو مثل روز اول مي شود يا تا اخر عمر کينه ي حوادث حرفهاي اين دعوا به دلشان مي ماند خوب اين که زندگي نمي شه زندگي بادوست داشتن همراه ما مقداري تنفر

    ايا اگر برگردد دخالت هاي پدر زن ادامه خواهد داشت ايا دختر مي تواند حضور پدر خود را در زندگي اش متعادل کند

    يا اگر پسر بخواهد ادامه دهد بدون تغيير رويه دختر حالا به خاطر مسايل اهمي مانند نگه داري بچه ها ايا قادر به تحمل اخلاق اين خانم است مي تواند تحمل کند

    واقعا پرونده هاي خانواده اعصاب خورد کن است

    مي خواستم وکيل شوم اما مي بينم اعصابش را ندارم

    پاسخ

    نظر شما در همين مواردي كه فرموديد چيست؟ بنده تصورم اين است كه كار به جايي رسيده است كه پنج دقيقه هم نتوانند گفتگو با هم را تحمل كنند، چه برسد به زندگي! اين كينه‏ها هم بعيد است به اين سادگي از بين برود، زيرا به نظر مي‏رسد زوجه تمام پل‏هاي پشت سر خود را خراب كرده است و راهي براي بازگشت نگه نداشته است. دخالت‏هاي پدرزن زماني مي‏تواند تمام شود كه يا از دنيا برود و يا زوجه اعلام برائت كند به اين‏كه متوجه اشتباه او شده و راه خود را جدا كرده است. زيرا زوج مي‏گفت: زوجه پس از قهر سه سال پيش نيز ادعا كرد ديگر با پدرش مشورت نمي‏كند ولي كاشف به عمل آمد كه مي‏كند. در همين جريان اخير نيز لو رفت حتي در آمدن و ديدن فرزند هم لحظه به لحظه از طريق پيامك پدرش را در جريان مي‏گذاشته است! مي‏دانيد چرا پرونده‏هاي خانوادگي اين‏قدر پيچيده است؟! زيرا به احساسات و روان انسان‏ها بسته است. وقتي بنده پولي به شما بدهكارم، با عقل شما درگيرم نه احساستان. لذا اگر پول را بدهم همه چيز تمام مي‏شود حتي اگر كلي هم فحش به هم داده باشيم، پول كه تصفيه شد روبوسي مي‏كنند و تازه از هم حلاليت هم مي‏طلبند و مي‏گويند: ببخشيد ديگه حساب حسابه كاكا برادر! اما ازدواج به دليل روابط زناشويي آن، نوعي پيوند عميق عاطفي ايجاد مي‏كند، نوعي اعتماد در مطلبي كه در آن به هيچ كس اعتمادي نيست. اين انحصار به شدت وابستگي مي‏آورد و اين وابستگي نوعي توقع ايجاد مي‏كند؛ توقع رازداري و احترام به اعتماد. حالا اگر دعوايي واقع شود و يكي از طرفين دروغي بگويد يا رازي را فاش كند، طرف مقابل به هيچ وجه نمي‏تواند ببخشد، اين را عميق‏ترين خيانتي تلقي مي‏كند كه برايش فرض دارد. مي‏گويند فيل به انسان كاري ندارد، ولي تنها در يك حالت مشاهده شده انسان را به قتل رسانده است و آن هم زماني است كه صاحب و مربي او به فيل خيانت كند كه مثلاً نيزه‏اي به او بزند يا آسيبي به او برساند. در اين حالت مي‏گويند پايش را بلند كرده و مربي را له مي‏نمايد. كاري كه اگر يك غريبه بكند، فيل به جاي درگيري فرار مي‏كند! دليل آن را وابستگي عاطفي و اعتماد فيل به صاحب و مربي مي‏دانند! د: