• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : كارآگاه فوم بر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زن دايي فرشته ها 
    از استقبالي که از صحبت کردنم کرديد تشکر مي کنم هر چند با کلمات و حملاتي عجيب بود. سعي مي کنم فعلا فقط اصطلاح عجيب را بکار ببرم.
    اول از همه اينکه من نه دشمن شما هستم و نه دشمن فرزندانتان، هر چند شما مرا مستقيما دشمن خطاب نکرديد ولي عنوان چنين جمله اي در بين يخنان شما جاي تامل دارد
    در ثاني بله من فرزند طلاق هستم و بزرگتران من هم تمام تلاششان را کردند که من کمتر آسيب ببينم و کاملا با من راستگو بودند.
    و من در کودکي ام چنان در تمام عرصهذها مي درخشيدم که اطرافيان تعجب مي کردند که چگونه يک فرزند طلاق مي تواند چنين باشد ولي ....
    آن چيزي که من سالها بعد متوجه شدم جداي تمام تلاشهاي اطرافيانم بود. من نيازهايي داشتم که در به هيچ وجه يک والد به تنهايي امکان برآورده کردنش را ندارد.
    جناب آقاي موشح شما اين اختيار را داريد که تصميم بگيريد با فردي زندگي کنيد يا خير
    ولي هيچ گاه تا الي الابد نمي توانيد بگوييد نياز فرزندتان به همين مادر و همين پدر حذف شدني است. اينکه چطور باشد را بايد مديريت کرد ولي اين نياز حذف شدني نيست و جايگزين ندارد
    باشد من فزرند طلاقم ولي اي کاش فرد ديگري به من بگويد اين کلامي که مي گويم چه ربطي به موقعيت خودم دارد؟!
    اگر از تجربه شخصي ام حرف زدم مي خواستم بگويم که چقدر به اين حرف باور دارم.
    در ضمن من صلاح نمي دانستم که هر حرفي هر کجا زده شود و شما نسبت به من با توجه به نوع پيامم شايد بشود گفت کمي بي انصافي کرديد. ولي اگر شما اينطور صلاح مي دانيد من مشکلي ندارم.
    پاسخ

    آسيب‌هاي دوران كودكي شما در زندگي امروزتان كم نبوده است. بنده نيز مدتي در جريان اين آسيب‌ها قرار مي‌گرفتم و آن‌چه مي‌دانم حاكي از اشتباهات بزرگي‌ست كه در حق شما و برادر و خواهر مرحومه شما روا داشته شده است، هم پيش از ازدواج و هم پس از آن. البته كه در اين مكان عمومي از آن‌ها سخن نخواهم گفت، اما اگر فهرست نمايم اندك نخواهد بود. البته اساساً شخصيت مرجع‌زادگي والده از يك سو و حماقت‌هاي رفتاري و عملكردي پدرشوهر از سوي ديگر، حضور دو فرد عميقاً خودشيفته، فضاي پرآسيبي را فراهم نمود كه حقيقتاً مي‌تواند ديوانه‌كننده باشد. يكي به دوران كودكي لطمه مي‌زند و ديگري بزرگسالي. خداي را بايد شاكر باشيد كه از همه اين مشكلات گذر كرديد، اما گذر از آسيب‌ها معمولاً بدون تأثيرپذيري نمي‌باشد. اين‌كه عرض كردم اين دو شرايط قابل قياس نيستند، واقعاً اين طور است. اگرچه اين امكان براي شما فراهم نيست و نخواهد شد، يعني بنده اجازه چنين مطلبي را نمي‌دهم، اما اگر امكان معاشرت و گفتگو با فرزندان عزيز و دلبند مرا مي‌داشتيد، از صحّت روحي و سلامت رواني آن‌ها شگفت‌زده مي‌شديد، علي‌رغم آن‌چه معمولاً مي‌بايست روي مي‌داد، با آن‌همه ظلم و ستمي كه از سوي مادر آن‌ها هم به خودشان و هم به پدرشان روا شد، منطبق بر دستورالعمل و نقشه منحرفانه‌اي كه مسعود ترسيم مي‌كرد. علي‌أيّ‌حال متوجه بي‌انصافي‌اي كه فرموديد نمي‌شوم. اگر تمايل داشتيد در اين باره بيشتر توضيح بفرماييد.