در مورد نقاق موجود در جامعه هم،تئوري فاعل و قابل،دقيقا مصداق پيدا مي کنه.ميدونيد چرا؟اگر من به عنوان رياکار که «فاعل» عمل ريا هستم،وقتي ببينم که هيچ کدام از علمائي که بر سر مسئوليت هاي دولتي يا شرعي هستند،به رياکاري من توجهي نمي کنند و «قابل»عمل رياکارانهء من نيستند،ديگر انگيزه اي پيدا نمي کنم تا براي استخدام شدن،به اين آخوند و اون ملّا،چاپلوسي کنم.پس مي بينيم که از ماست که بر ماست(يعني ببخشيد از شماست که بر شماست...)فراموش نکنيد که منافقين از کفار بدترند.اينو هم امام خميني گفته و هم آموزه هاي ديني،خطر منافقين رو هميشه بيشتر از کفار دونسته اند.تازه گيرم که همهء مردان،ريش بزارن و همهء زنان،حجاب کامل رو رعايت کنن:آيا فکر کرده ايد که فقط با انجام اين دو عمل،تمام مشکلات جامعه حل خواهد شد؟!!! آيا شما ميتونيد آيه يا حديث يا فتوائي از علما نقل کنيد که نفاق موجود در جامعه رو به فال نيک گرفته باشه؟مگر اينکه فرض کنيم اين فتوا رو خودتون بعد از رسيدن به مرحلهء اجتهاد،صادر فرموده باشد که البته،فتواي شاذّ و نادري خواهد بود!!!