وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
انفجار اطلاعات
نظرات :
0
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
[ادامه پاسخ]
... به گمان من «انرژي، جرم، ميدان» يك نسبت كامل را در خارج ايجاد كردهاند كه ميتواند پديد آمدن تمام نيروها را توجيه كند؛ گرانش و مغناطيس و هستهاي ضعيف و قوي. مثلاً شايد يك امتئوري باشد. اين ميشود نسبتهاي بيروني «جرم» كه موضوع تعريف ماست. بعد ميرويم داخل آن، تا نسبتهاي سهتايي اصلي داخلي آن را پيدا كنيم. اينجا چون فرض ما اين است كه «جرم» از تلاقي «انرژي» و «ميدان» حادث شده، پس در حقيقت درون جرم يك طيفي از اجزاء وجود دارد كه يكسوي آن به انرژي شبيهتر است و يك سوي آن به «ميدان». فرض كنيد اسپين يك الكترون؛ انگار كه يك انرژي در يك ميدان گير افتاده باشد. دقيقاً اينجاست كه جرم پديد آمده. بنابراين ما در حقيقت دنبال سه موضوع دروني ميگرديم كه ميتوانيم در ابتدا اين طور توصيفشان نماييم: «انرژي ِ جرم»، «ميدان ِ جرم» و «جرم ِ جرم». اولي سمت راست طيف، دومي سمت چپ و سومي وسط طيفي قرار دارد كه ما تمام آن را «جرم» ميناميم. حالا بايد بگرديم و در واقعيت موضوعي پيدا كنيم كه بتوانيم آن را انرژي ِ جرم توصيف كنيم. مثلا ً «پتانسيل» شايد بتواند نزديك به اين توصيف باشد. ميدان ِ جرم هم شايد بتوانم گفت معادل «چگالي»ست. زيرا هر چه جسم چگالتر، ميدان آن قويتر. فراموش نكنيد كه اينها گمانهها و حدسيات شخص من است و هنوز به مرحله آزمون نرسيدهايم. پس ما سه بُعد دروني «جرم» را حدس زدهايم. اكنون چون ميدانيم «جرم» يك طيف از موضوعات مرتبط با هم است كه اين سوي آن پتانسيل و آن سوي آن چگالي قرار دارد، ابتدا بايد دنبال 27 موضوعي بگرديم كه اولي آنها پتانسيل تقريباً خالص است و آن سوي آن چگالي تقريباً خالص. تا در مرحله بعد بتوانيم به 81 وصف برسيم...
پاسخ
... 81 اثري كه ميتوانيم از موضوع جرم درك نماييم. استاد حسيني براي سادهتر شدن اين كار، جداولي را طراحي كردهاند كه قرار دادن موضوعات در آنها، شناخت 27 موضوع و 81 وصف را آسانتر ميكند. من نيز خلاقيتي به كار بستم و سال 84 آن را وارد اكسل كردم و به صورت فرمولي در آوردم. به اين نحو كه وقتي ابعاد اصلي را در سلولها مينويسي، تمام تركيبات را در خانههاي مرتبط پر مينمايد و در انتها، صرفاً بايد موضوعات معادل را پيدا كنيم. حالا... ما چون نسبتها را پيدا كردهايم، متوجه ميشويم كه سهم تأثير هر كدام در تحقق موضوع «جرم» چقدر بايد باشد. مثلاً پتانسيل، بايد 64 برابر چگالي در تغييرات جرم تأثير داشته باشد. اكنون آزمون ميكنيم و جرمهاي مختلف را انرژي پتانسيل و مقدار چگاليشان را اندازهگيري مينماييم. اگر نسبت 64برابري وجود نداشت، ميفهميم كه اشتباهي صورت گرفته و به جاي مثلاً پتانسيل بايد موضوع ديگري بيابيم، زيرا فلسفه ما ميگويد: ضرورتاً جرم داراي موضوعي دروني هست كه 64 برابر ضعيفترين موضوع دروني آن در تغييرات آن سهم دارند. چرا؟! خب، اين ديگر سه چهار دور بحث فلسفي دارد كه استاد حسيني تلاش نموده در مباحث فلسفه كاربردي خود توضيح داده و اثبات نمايد. كه جزوات تفصيلي و كامل آن نيز موجود است. توانستم بحث را روشن كنم؟ نظر شما چيست؟ نسبت به كليّت اين روش؟