به گمانم جمله اي كه درباره ي تزكيه و بندگي فيزيكدان زدم منجر به سو برداشت گرديد. بنده نه فيزيك فعلي را كاملا معتبر مي دانم كه بر عكس انحرافات زيادي در آن به چشم مي خورد و نه شرط توليد فيزيك اسلامي را سير و سلوك عرفاني فيزيكدان مي دانم. تصور اصلي ام از فيزيك اسلامي همان رويكرد دكتر گلشني بود كه عرض كردم: اينكه جهانبيني اسلامي در تمامي مراحل از تجربه و آزمايش گرفته تا نظريه پردازي حاكم باشد. آن جمله در مورد شناخت باطن قوانين هم يك تصور شخصي و مستقل و اضافي بود. قبول و عدم قبول آن هم هيچ تاثيري در اصل بحث ندارد. البته آن جمله ام هم قدري اشكال داشت! و بايست آن را اصلاح كنم زيرا در واقع تزكيه و بندگي در اصل وظيفه تمامي مومنين است كه البته براي علما اين وظيفه بيشتر مي گردد. در واقع بندگي، علم اندوزي و عمل به آن به طور رفت و برگشتي و تواما بايست صورت گيرد تا منجر به رشد و تعالي دانشمند گردد. دانشمندي كه در اين مسير گام نهاد و با جهان بيني اسلامي در مسير بندگيش به تفكر در مخلوقات خداوند به عنوان آيه هاي خداوند پرداخت، محصول آن توليد فيزيك اسلامي است. در چنين فيزيكي، نشانه هاي خالق در غايتمندي، نظم و يكپارچگي مخلوقاتي كه توصيف مي كند، به وضوح احساس مي شود. تصور بنده از فيزيك اسلامي چنين چيزي است.