وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
سازمان جبهه 8
نظرات :
0
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حامد
ممنون. بله حق باشماست. به اهميت كارگاه هاي خانگي واقف شدم.
نظرتان درباره ي فرمايش شهيد مطهري چيست؟ اينكه مي گويد ماشين يا دستگاه هاي توليدي نمي تواند مملوك شخصي باشد. دخالت ماشين را موضوع جديدي مي داند كه در گذشته نبوده است. زيرا ماشين قادر است صد برابر كارگر كار كند، ماشين اضافه ارزش توليد كند. صدها برابر كاري كه صرف توليد آن شده است ارزش توليد كند. ماشين محصول فكر اجتماع بشري و نبوغ دانشمندان در طول تاريخ تاكنون بوده است و نمي تواند مملوك شخصي باشد.
درواقع در كارگاه هاي خانگي هم با وجود ماشين، مرد خانه مي تواند سودهاي بسيار كلاني را تصاحب كند و گستره ي خيلي بيشتري از صرفا محله اش را تحت پوشش قرار دهد. در واقع قبول داريد ماشين هاي توليدي جديد با ابزارهاي دستي گذشته كه صرفا ابزار كار بودند، از لحاظ ماهيتي متفاوتند؟
پاسخ
ماشين غير از فناوريست. آنچه كه قابل مالكيت نيست فناوري است. يعني دانش توليد ماشينآلات. اين بحث مفصليست كه هنوز مخالفين و موافقين خود را دارد كه آيا قانوني به نام «كپيرايت» صحيح است، حقوق معنوي! وقتي يك دانش و تجربهاي به دست ميآيد، محصول تاريخ بشر است و يك شخص يا شركت حق ندارد آن را انحصاري نمايد. اما «يك دستگاه خاص» را وقتي خريداري مي:كنيد، شما مالك آن ميشويد. اين كه ديگر قابل انكار نيست. زيرا اصالتاً كسي كه آن دستگاه را توليد كرده به دليل كاري كه براي آن انجام داده، مالك اصلي آن شده است، سپس آن را به شما فروخته و شما اكنون مالك هستيد. اما اينكه اجازه ندهيد كسي از روي آن بسازد، اين محل اشكال و بحث و نظر است. ماشينهاي جديد هم ابزار هستند، اگر چه مقياس توليد آنها با ابزارهاي گذشته تفاوت ميكند. ولي چيزي كه تغيير كرده شيوه كار است، نه صرفاً خود ماشين. شيوه كار يعني نحوه تقسيم كار، سرمايه، سود، بهره بانكي و مانند آن. قضاوت كردن درباره سود يك كارخانه يا كارگاه و تفاوت آنها با يكديگر ساده نيست. يكي بگويد كم است و ديگري بگويد زياد است، اينطور نميشود قضاوت كرد. اينجا بحث از اندازه و مقدار نيست، زيرا واقعاً كه قابل محاسبه نيست. بحث بر سر شيوه سودآوري و عوامل آن است. وقتي ما مي"گوييم كارخانه، منظور يك بنگاه بزرگ اقتصاديست كه ضرورتاً با استفاده از وامهاي عظيم بانكي، يا سرمايهگذاريهاي حجيم، تأسيس شده است. با سرمايه يك فرد نميشود كارخانه راه انداخت. در حقيقت وقتي كه گردش اسكناس و حوالههاي بانكي در اسكاتلند براي نخستين بار رسميّت و رواج يافت، فرصتي ايجاد كرد تا كارخانهها ايجاد شوند، از طريق اعطاي وامهاي سنگين و بزرگ ربوي. ولي وقتي ميگوييم كارگاه، دنبال اين هستيم كه با سرمايه كم توليد كنيم. سرمايه كم هر چقدر هم سودآور باشد، اصلاً در مقياس سودآوري كارخانه نيست.