• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : شاهان ِ بد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اول اينکه من کاري به :"سيره" ي ولايت يا سرپرستي پيشينيان شما ندارم ، خصوصا وقتي بناي شما بر :"خوب و بد " و شايدم :"بد و خوب" باشه .
    در ثاني حرف در کوچيک و بزرگ يا بزرگ و کوچيک نبود ، که خونه رو کوچيک :"بشمارين" ! خونه آقازاده هاتونو ! و بيرونو بزرگتر از خونه ! خونه اي رو که ولي يا سرپرست اون هستين !
    و بعنوان مثال در تعليم و تربيت ، پزوهش مثلا آقا زاده هاتون :"دخالت" فرموده اين ! نه فقط بقول :"پيشين" ي :"نظارت" !
    مسلما آقازاده هاتونم اگه بحرف شما گوش بدن خروجيش ميشه مثل شما ! شماي مثل پيشينيانتون ! اونم در عين :"مردم سالاري ديني" ! نه سالاري شما بر مزدمتون ! همون آقا زادهاتون !
    بازم مي تونين داستان خودتونو برا آقا زاده هاتون بگين ! گفتم که صلاح مملکت خويش خسروان دانند ، حالا اين مملکت بزرگ باشه يا کوچيک و بقول شما :"خونه " !
    در حاليکه خونه ي پيشين نه تنها اون خونه ي بزرگي که گفتين ، بلکه صهيونيست جهانيم مي دونه که جهانم پيشينه اي داره بنام :"خونه " ، نمي بينين که همه ي هم و غمش برا تسخير اونه !؟
    اونکه فقط بسنده نکرده به خونه اي بنام :"مسجد الاقصي" ! اون داره :"خونه سازي " مي کنه ! خونه هاي بقول شما :"کوچک" !
    پاسخ

    نه دايش و نه سايش و نه حتي گنجايش، هيچ كدام از مباحث فلسفه اصالت وجود، مانند وجود و سجود، چه با جود و چه بي‌جود، انگار كه در دنياي ما جاي تنها كسي كه مي‌تواند اين مباني را به دست در دست هم با خوشحالي به خانه‌اي كه در آن جامعه مي‌توان از خيابان‌هاي آسفالت عبور ارزشمند كاروان‌هاي نونوار شدن در شب عيد را جشن گرفت، طوري كه تا سال‌هاي سال وقتي قيمت ارز را در مقايسه با توليد داخل و همچنين صادرات غيرنفتي رشد بي‌بديلي را تجربه كرده است. اما اين مقام آگاه اطلاعي از آگاهي‌هايي كه مي‌تواند مباني منطقي را تحت تأثير قرار دهد در گزارش حادثه ذكر نشد. لذا رضا و ممرضا و همچنين شازده غلامرضا، پس از پايان دوران پهلوي، تاريخ جديدي را كه شما به آن اشاره و استشاره و در مواقعي نيز استخاره نتايج خوبي نداده است. بنده كه مي‌گويم خيلي بد است، فعلاً دست نگهداريد، فعلش بد است تركش بدتر! بله برادرم، يا شايد خواهرم، يا شايد هم البته خنثايم، از خدا پنهان نيست، از شما چه پنهان، من 37 سال است كه در اين كشور زندگي مي‌كنم، در بلاد فارس، يعني از بدو تولّد. هميشه فارسي حرف زده‌ام و فارسي با من حرف زده‌اند، فارسي خوانده‌ام و فارسي نوشته‌ام. زبان فارسي نيز چون تمامي زبان‌هاي ديگر، البته زبان‌هاي آدميزادي، و گرنه به قول خود شما، چه بسا در جايي غير آدميزادي زباني داشته باشد كه غيرآدميزادي به حساب آيد! فارسي هم قواعدي دارد و گرامر به اصطلاح شما. اين گرامر براي اين است كه شما و ما و آن‌ها درست حرف بزنيم، طوري كه بتوانيم حرف هم را بفهميم. من دو بار نوشته شما را خواندم، ولي چيزي نفهميدم. يعني من فارسي بلد نيستم يا شما؟!