• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : شاهان ِ بد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اول اينکه امام جور گفته شده .
    در ثاني گيريم که حرف من برداشت شما باشه و قضيه قضيه ي شاه و رهبر باشه ، نه شاه و امام ! و مقصود شما از امام خميني و امام خامنه اي بقول خودتون مثل :"امام جماعت" باشه ! نه نايب امام زمان ! و ولايتمداري بقول حضرت امام رحمة الله عليه ، مثل ولايتمداري :"رسول الله" .
    خب اين امام جماعت نمي بينه که تو محلش چه اتفاقي داره ميفته ! که آقا زاده گفتن : چرا !؟
    يا بقول مثلا من کجاي دولت يا مسئوليته !؟
    من فکر نمي کنم شما متوجه تفاوت شاه و امام و حتي امام جماعتم شده باشين ! چراکه من امام جماعت محلي رو هم جانشين امام جمعه اش مي دونم و انو رو هم جانشين نايب امام زمان در عصر غيبت مي دونم که جانشين پيامبر خدايي که شنواي بيناس !
    ولي گويا شما امام جماعت محلتونم مثل رهبرتون هيچکاره در دولت مي دونين و مسئول هم نمي دونين ! بلکه فقط شنوا و بيناس !
    که اين زياد مهم نيست ! مهم القاي اين به آقا زاده هاي خودتونه ! که خودشونو مثل رهبرتون بدونن ! نه جانشين خداي بيناي شنوا ، پيامبرش ، جانشين پيامبرش و نايب جانشين پيامبرش و جانشين نايبشم در سهر و محل سکونتشون ، يعني جانشين همون امام جماعت ! يعني شما تو خونه ! که مثل تعريفي که از دولت و مسئولين دارين ، کارتون مثل همون رهبري که هيچ دخالتي در امر خونه نداره و مسئوليتي جز همون که فرمودين نداره !
    در حاليکه داستان گردشوتون حکايت ديگري داره ! شما حتي در امر تعليم و تربيت بچه هاي خونه هم دخالت مي کنين ! نه اينکه بشينين و ببينين مثلا وزارت آموزش و پرورش خونه چيکار مي کنه !؟ و مثل اماماني که فرمودين چشم به کار اونا دوخته باشين ! که از مسير خارج شدن بچه ها رو آگاه کنين !
    اينه داستان شما ! در حاليکه داستان اين نيست که شما برا آقازاده هاتون تعريف مي کنين ! داستان اونه که من براتون گفتم ! حالا مي خوان برا آقا زاده هاتونم تعريف کنين يا نکنين خودتون مي دونين ! صلاح مملکت خويش خسروان دانن !
    خسرو فقط به شاهان گفته نشده که !
    مثلا گفته شده : اي خسرو خوبان داد از غم تنهايي !
    پاسخ

    خانه يك جامعه بسيار كوچك است و شيوه مديريت آن اصلاً و ابداً قابل مقايسه با يك جامعه بزرگ هفتاد ميليوني به نام ملّت نيست. در يك جامعه بزرگ، تمامي فعاليت‌ها تقسيم شده و هر مسئول، نسبت به بخش كوچكي از مديريت جامعه وظيفه دارد. طبيعتاً نقش رهبري از دولت و دولت از قضاوت و قضاوت از تقنين و تقنين از نظامي‌گري و امنيت و امنيت از اطلاعات و اطلاعات از آموزش و آموزش از پژوهش و پژوهش از تلفن و تلفن از گاز و گاز از آب و... همه اين‌ها از هم جدا و تفكيك شده‌اند. اما در خانه، من تمام اين وظايف را با هم برعهده دارم، زيرا حجم فعاليت‌هاي آن‌ها نه زياد است و نه پيچيده. وقتي اين وظايف را تفكيك كنيم، كه در جامعه بزرگ ناگزير به آن هستيم، نقش رهبري كاملاً متفاوت از دولت است. رهبري در هيچ امري از امور مربوط به اداره نظام دخالت نمي‌نمايد و تنها حافظ اصل جهت حركت نظام اسلامي‌ست، تا از جهت اسلامي و الهي خارج نگردد و هر گاه انحرافي را در مسئولين تشخيص داد، رأساً اقدام نمي‌نمايد، بلكه مردم را از آن آگاه مي‌:كند تا به وظيفه شرعي خود عمل نمايند. سيره ولاة فقهي ما نيز چنين بوده است.