• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : كنجكاوي در خبر مرگ
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شيخ شبگرد 
    پسر!!! اين حرف‌ها چيست که مي‌گويي؟ استغفار کن! کسي که در کسوت رسول مي‌آيد نبايد تا به اين اندازه سينه‌تنگ باشد.
    من نه ترا مي‌شناسم نه آن مرحوم را. فقط چون خبر حرف‌هاي تو به‌عنوان يک روحاني را خواندم، در کمال ناباوري آمدم و صحت‌اش را ديدم.
    برادر من! اين‌ها حرف‌هاي مردم کوچه‌بازار است. اگر نمي‌تواني رحمت وشفقت واسعه باشي، اين کسوت را رها کن. لااقل اين حرف‌هاي تاثرانگيز را در دل‌ات نگه دار. خدا به تو صبر بدهد، چگونه خواهي توانست طبيب دردهاي مردم باشي و آنان را آرام کني، وقتي که خود از دردهاي‌ات اين‌چنين نالاني! و گمان نکن که مصيبت عظيم و استثنايي چشيده‌اي! هم? ما از اين دردها بسيار تجربه کرده‌ايم.
    طبيب درد مردم باش، نه رقيب‌شان
    گر نبود اخلاق نيک مصطفي/ برگو آيا دل به او مي‌شد صفا؟
    کو جواب اخم را لبخند داد/ هيچ دم بيرون نشد از عدل و داد
    کينه‌هاي شخصي اندر دل نداشت/ در دل تاريک مردم مهر کاشت
    عيب امت را بر ايشان سرنکوفت/ احترام و آبروي کس نروفت
    در جواب لعنت مردم دعا/ در جواب بي‌وفايي‌ها وفا
    اي که جز خود يک جهان را داوري!/ تو مسلمانِ همين پيغمبري...
    پاسخ

    إن‌شاءالله خداوند به حقير نيز شرح صدري چون شما عطا فرمايد. ممنون از نصايح خوب‌تان.