وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
تنها مجتهد روي كره زمين!
نظرات :
6
خصوصي ،
44
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
sarv
عذر خواهي ميکنم
اين فقط نظر بنده ي حقير هست و شايد چنين نباشد اما تمام احساسم از مباحثه ي پراکنده اي که شخص «ت» با شما داشتن، درست اينطور به نظرم اومد که تمام هدف از اين بحثي که شروع شد و سر از فقه و فلسفه گرفت و در طول مسير اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي شد، چون آزموني بود که ميخواست شخص مورد نظر را بسنجد، که شگفتي بنده از اطلاعات جامع و دقيق شما در تمامي اين زمينه ها بود.
اين هم لازم هست که عرض کنم بنده در مورد خيلي از مطالبي که بحث صورت گرفته بود هيچ دانشي نداشتم و براي بهتر فهميدن مجبور بودم بعضي از کامنت ها و پاسخ ها رو بيش از 3 الي 4 مرتبه بخونم.(هر چند که تو بعضي قسمت ها با مطالعه زياد هم چيزي متوجه نشدم:) )
خداوند شما را حفظ کند.
پاسخ
ممنونم از توضيحي كه فرموديد. اين مباحثه مربوط به شش سال پيش است. ولي گذشت اين سالها مانع از اين نميشود كه نكته به نكته آن و ريزترين اتفاقات روي داده را به خاطر نداشته باشم. ميدانيد مشكل كجاست؟! مشكل اين است كه جوانان انقلابي و مذهبي ما، معمولاً دچار نوعي ركود در انديشه ميشوند. اين خيلي بد است و يكي از روشهاي خنّاسگونه ابليس براي فريب. وقتي «ايمان» ميآيد، بايد «عقل» رشد كند. اما انواع مختلفي از مكر و حيله به سراغ فرد ميآيد تا چراغ «عقل» وي را خاموش نمايد و بگويد «حسبنا ايمان». در حاليكه ايمان بدون عقل اصلاً فرض تحقق ندارد و انبياء عاقلترين مردم زمان خود بودند. امير مؤمنان (ع) را شنيدهايد از دو فرقه ميناليدند؛ جاهلان متنسّك و عاقلان متهتّك. عاقلي كه ايمان ندارد، مردم را ميفريبد و گمراه ميكند و فرد به ظاهر با ايماني كه عقل خود به كار نمياندازد و علم به اندازه كافي نمياندوزد، به راحتي فريب عاقل بيايمان را ميخورد و درست در موضعي قرار ميگيرد كه او ميخواهد! جايي كه دشمن برايش طراحي كرده است! متأسفانه خيلي از «خودي»ها همينطور فريب ميخورند و در زمين دشمن بازي مينمايند؛ كاري را ميكنند كه او ميخواهد. به تاريخ هم كه بنگريم، تاريخ مسلمانان، مشحون است از خطاي بزرگاني كه به دست خود، امت را تحويل دشمن دادند. نمونه معاصرش همين ياسر عرفات! بسياري از خواص و نخبگان جهان اسلام در سدههاي اخير دچار اين نوع اشتباهات شدند. دشمن ما را تحريك مي:كند كه در موضع «تعصّب» قرار بگيريم، آنگاه بين دوستان مسلمان و انقلابي كه در يك جبهه قرار دارند، سر مسائل كوچك دعوا ميشود و دشمن بهره آن را ميبرد. بحث ما درباره حوزه علميه و مرجعيت و نظام اسلامي هم پيوسته درگير همين كجفهميها بوده و هست. لازم است به اين نكته توجه كنيم كه نبايد اشتراكات در اصول را فداي تفاوتها در فروع كرد. اصلاً تفكيك فروع دين از اصول دين هم شايد به همين دليل باشد. وقتي فردي در اصول با ما مشترك است، در فروع اگر اختلاف داشته باشيم دليل نميشود همديگر را نفي نماييم و تكفير! متشكرم از همراهي شما.