وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
تنها مجتهد روي كره زمين!
نظرات :
6
خصوصي ،
44
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ت
چه قدر فلسفه را لازم م دانيد سوالم بري کنکاش در افکار شما نيست براي کنکاش در فلسفه است ايا اگر لازم است بعد از خواندن اصول بايد به ان پرداخت
پاسخ
و قبل از خواندن اصول ارجح است. اساساً رتبه فلسفه مقدّم است بر علم اصول و منطق مقدّم بر فلسفه بايد خوانده شود. البته اين نظر بنده نيست، من عددي نيستم كه ازين نظرها بدهم، اينها فرمايشات اساتيد ماست كه حفظ كردهايم كه به ديگران بگوييم (ربّ حامل العلم ...) تا قبل از صاحب كفايه، علم اصول كمتر به فلسفه و منطق متكي بود، يكي از شاهكارهاي آخوند خراساني اين است كه با كمك منطق به شدت علم اصول را صاف و زلال كرد. مثلاً قدما در باب معناي صيغه امر چندين معنا گفته بودند كه لازم هم بود، زيرا مشاهده ميكردند در نصوص شرعيه كه امر وارد شده ولي مثلاً اراده استحباب بوده، يا امر وارده شده ولي مراد ارشاد به حكم عقل بوده و امثال ذلك. ناگزير بودند براي صيغه امر اشتراك لفظي قائل شوند به اينكه معاني متعدد دارد. آخوند اين مشكل را حل كرد. آمد و گفت امر فقط دال بر طلب است و اين مطلق طلب است نه طلب مطلق، يعني ماهيت لابشرط است و نه ماهيت بشرط لا، خب همين مطلب ميدانيد چقدر مشكلات را حل كرد و بحث اصول را ساده نمود. و ادامه ميدهد كه نفس طلب از امر فهميده ميشود، اما اينكه اين طلب «وجوبي» باشد يا «ندبي» اين در اصل وضع صيغه قرار نگرفته است و قرائن دلالت بر آن دارد. يا همين طور دلالت امر بر «فور» يا «تراخي» و يا «مرّة». البته بعد همين هم بحث شد كه لابشرط قسمي است يا لابشرط مقسمي. خب تمام اينها از منطق آمده است. فقط نكتهاي اينجا قابل دقت است. منطق موجود در حوزهها كه منشعب از كتب ابن سينا و ملاصدرا و دو شاگرد و داماد ملاصدرا «فيض» و «فياض» است كه از انديشه فارابي (معلم ثاني) اخذ شده و او نيز مدعي است از ارسطاطاليس (معلم اول) گرفته كه با تلاشهايي همچون به شعر درآوردن مرحوم سبزواري رونق گرفته و خود آخوند خراساني شاگرد مرحوم سبزواري بوده و از او درس معقول ميگرفته، ساليان سال است رشد و توسعه نداشته و همان تدويني كه منسوب به فلاسفه يونان است همچنان باقيست. چه اينكه مشاهده ميكنيد صدرالمتألهين نيز در اسفار اربعه همان طبيعيات و رياضياتي را ذكر ميكند كه هزاران سال پيش از طريق ترجمه آثار يونانيان غير مسلمان در دوران نهضت ترجمه وارد اسلام شده است و هدف هارون و مأمون از خلفاي عباسي از اينكه براي اين ترجمهها پول پرداخت ميكردند مقابله با علم امامان شيعه ع بود. اين عدم رشد سبب كاستيهايي گرديده و يكي از آنها ناتواني اين منطق در مقابل منطق سيستمي است، حتي امروز منطق فازي نيز در غرب توسط يك ايراني (آقاي عسگر زاده معروف به پرفسور زاده) تأسيس شده است، ولي منطق صوري حوزهها همچنان انتزاعي و كلي نگر باقيمانده است و اين به نظر بعضي از بزرگان سبب نقص در علم اصول و به تبع آن كاستي در فهم و تفقه آيات و روايات در عصر حاضر بوده است. اما علم اصول به دليل آنكه به شدت متكي بر استنتاجات عقلي است و به قول شهيد صدر روحك فداه (!) دوره بالنسبة الي الفقه كالمنطق بالنسبة الي الفلسفه كه اصول را منطق ميداند براي تفقه، خب لازم است دانستن آن در فهم اصول فقه.