درود.
يادمه قبلا که با نقشه ذهن و ايده پردازي آشنا شده بودم به صورت ستوني مينوشتم.اما نه به صورت هر سطر يک جمله بلکه فقط منظره کار به صورت ستوني بود يا بهتره بگم به صورت فهرست بود.
هر جمله در يک سطر مجزا مزيت هاي مختلفي داره.(که البته اين طريق رو من از شما ياد گرفتم(با تشکر)).
در حوزه که هستم به جهت اينکه هر جمله توضيح داده ميشه توسط استاد،اين رو ميرسونه که هر جمله نقش مهمي در کل متن داره و حاوي نکات زياديه.(در حقيقت هم همينطوره).
در مورد تيترهايي که به صورت سريالي و با شماره هاي ترتيبي عنوان بندي ميشن(مثل:چه بايد کرد1،2،3...)،نظر مثبتي ندارم.به اين دليل که،
کليت مناسبي به خواننده نميده.
نميشه تحليل درستي داشت،به خاطر نبود و يا نقصان محتوا.
مطالب شبيه به داستان ميشن تا يک تحليل منطقي.
هر مطلب(علم) همانند يک سلول هست که بايد تبديل به پيکره اي بشه و در صورت نقصان و يا نبود اين امر معطل ميمونه و سلول ميميره.(توضيحش بمونه براي بعد).
عنوان يک نوع نتيجه و برداشت يا حداقل موضوع يک متن هست که در صورت سريالي شدن کارکرد خودش رو از دست ميده.
سريالي شدن مطالب نشون ميده که خود نويسنده هم به جمع بندي درستي از متن نرسيده و نتونسته که قطعات متن رو دسته بندي و سازماندهي کنه،در نتيجه انتظاري از خواننده نيز در زمينه دسته بندي و فهم مطلب نبايد داشته باشيم./.
آسمانتان،بي افق.
بدرود.