وبلاگ :
شايد سخن حق
يادداشت :
بدون كلاس اولي
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
انجم
سيد اين چيزا چي که مينويسي پس گو اون تکليف مداري و حجيت مداري! چرا زدي زير همه چيز چرا بحث را رها کردي اينارو بخودم ميگم اماتو چرا؟
پاسخ
سلام برادر. حرف بدي زدهام؟ مطلب نادرستي نوشتهام؟ درباره كودكانم كه به دبستان ميروند نبايد بنويسم؟ زدهام زير همه چيز؟ از رفتار فرقهاي مسعود گريختهام پس ديگر تكليفمدار نيستم؟ چون با مسعود همكاري نميكنم و متوجه سلوك غيراسلامي و غيراخلاقي او شدهام ديگر حجيتمدار نيستم؟ واقعاً اينطور فكر مي:كني برادر؟ اينكه به خانواده اهميت ميدهم و براي فرزندانم انجام وظيفه مينمايم شدهام آدم بد اين قصه؟ شايد شما هم مانند دختر مسعود ميپنداريد كه ضد انقلاب شدهام؟ فقط به اين دليل كه ديگر حاضر نيستم تحت رفتار فشارافزا و استرسزاي وي كار كنم و به تشويقها و تحقيرها و توبيخهايش بها دهم؟ اشتباه ميكني. زندگي ما با تمام محتوايش اهميت دارد. من اگر تكليف دارم از فرزندانم حمايت كنم، به آنها رسيدگي نمايم، در كنارش هر چقدر كه بتوانم مطالعات علمي دارم. اگر فكر ميكني جهاد علمي آن است كه ژست انقلابي بگيرم و به فضاي هرج و مرج فرهنگي موجود دامن بزنم و سعي كنم حرفهاي نو بزنم تا بلكه خود را و رابطه مريد و مرادي خود را به رخ ديگران بكشم، اينها همه مظاهر و آثار خودپرستيست. جنگ نرم نرم است، سخت نيست. آنهايي كه سختش ميانگارند به بيراهه ميروند. هفت سال است كه دختر مسعود به تحريك پدرش رفته است و مرا با سه فرزندم رها كرده. به نظر شما حجيّتمداري آن است كه من نيز اين سه كودك را رها نمايم تا «كار بزرگي» انجام دهم؟! تا به تكليف عمل كنم؟...