• وبلاگ : شايد سخن حق
  • يادداشت : چه كنيم 9
  • نظرات : 5 خصوصي ، 6 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عليكم السلام
    خب بله درست مي فرماييد .
    منتها به شرط اينكه دامن خودتونم نگيره !
    وگرنه بقول باب دانش عليه السلام : بازي با الفاظ اگه خوبه برا شما هم خوبه ، و اگه بده خب برا منم بده ديگه !
    اما نكته ي عزلت و گوشه گيري و ... ، اگه مقصود كناره گيري از جامعه ي مدني غربيه ! منجمله جمهوري اسلامي ، خب بله ! ولي اگه جامعه يعني اياك (نَ) عبد گويي باشه ، بنده هم مثل شما نماز خونم ، بعلاوه فكر نمي كنم از خانواده هم محروم باشم بقول شما ! بله از حتي جماعت ، جمعه و حج جامعه ي مدني غربي و منجمله جمهوري اسلامي ايران كناره گيرم ! نه جامعه ديني يا اسلاميش كه قسمت بشه خدا رو شكر مي كنم ، ولي فكر نمي كنم مقصود شما اين باشه ! پس درست مي فرماييد !
    البته لازم نيست كه مخاطب قد خدا بفهمه ! و اونوقت دوتا خدا باشه ! بلكه بقدر خودش بفهمه ! حالا هرچه قدم بفهمه ، كافيه دوتا نشه ! اونم قد فهم در نفهمي ! و بازم خدا دوتا بشه ! يكي خداي فهم و يكيم خداي نفهمي !
    بسم الله الرحمن الرحيم ، قل ( گويش‌ ، سخن و ... ) هو الله احد (يكي) ، الله ( اون يكي ) الصمد ، لم يلد ( از يكي) و لم يولد ( يكي از اون ) ، ولم يكن له ( اون يكي) كفوا ( در كنارش ، بهر عنوان و مثلا همون خداي نفهمي) احد (يكي ديگه ) .
    سوره اي كه بدون اون نماز نداريم ! نماز واجب يوميه .
    پاسخ

    كودكان با اسبابي بازي مي‌كنند كه به آن‌ها مي‌گوييم اسباب‌بازي. ثروتمندان بعضي با پول بازي مي‌كنند، بعضي با سهام و بورس بازي مي‌كنند، بعضي‌شان هم با اموال‌شان؛ خانه و ماشين و كلكسيون‌هايشان. متأسفانه بعضي اهل علم هم با الفاظ و واژگان بازي مي‌كنند. اين‌ها همه‌اش انواع بازي‌ست. ولي زندگي بازي نيست و براي سرگرمي آفريده نشده‌ايم. از نوشته‌هاي شما گمان مي‌برم كه اهل علم هستيد، ولي از آن عده‌اي كه به جهت ناملايماتي كه ديده‌اند يا شنيده‌اند، سرخورده و غمگين شده‌اند، در لاك تنهايي و انزوا فرو رفته‌اند و در كنج عزلت و خلوت، مشغول بازي با الفاظ و معاني‌اند، چيزهايي كه روزي به آن‌ها تعلّق خاطر داشته‌اند، ولي چون به ارزشي كه توقّع داشتند به عبارات‌شان داده شود نرسيدند، اين سخت‌نويسي را پيشه كرده، دردهاي درون را تسكين مي‌دهند. صادقانه گفتم تا تذكار باشم. اميد كه خداوند راه هدايت و صواب را نشان همه‌مان دهد و تمام آگاهان، علم خود را آن‌گونه كه بايد و شايد بروز دهند و به كژنويسي پناه مبرند! الله يارتان.
    عليكم السلام
    بله درست مي فرماييد ، البته اگه بنا رو بر فهم و عدم فهم يا نفهمي بشه گذاشت .
    مثل چي ؟ مثلا همين كه فرموده ايد : اي كاش سخن حق
    و اي كاش سخن عدم حق يا ناحقي هم داشته باشه .
    يعني همون چيزي كه در اظهار نظرم گفته بودم ، يعني دو رقمي بودن مبناي كار ، منجمله حرف زدن يا سخن گفتن ، كه يه سخن مثلا حق بشه گفت و يه سخن ناحقم بشه گفت ، بعبارت ديگه سخن يا حقه و يا ناحق .
    البته اگه بشه ! برا اينكه بنا رو بر دو نميشه گذاشت ، حالا مي خواد اين دو حق و ناحق باشه ، يا مثلا همين كه در پاسخ اظهار نظرم فرموده ايد : فهم و عدم فهم يا نفهمي .
    ناگفته نمونه كه سخن يا گفته اي نمي توان به زبون آورد برا فهميدن و نفهميدن ! و برا نفهميدنم كه نه تنها من ، بلكه شما هم چيزي نمي نويسيد و درست فرموده ايد :
    اگر چنين باشد، اصلاً چرا بايد نوشت؟! يعني بنويسيم كه كسي نفهمد؟!
    بنا براين منم مثل شما مخاطبم (فهم) شماس ! و نه عدم فهم و يا فهم و عدم فهم يا نفهمي ... .

    پاسخ

    متأسفانه زبان فارسي يا پارسي را پاس نمي‌داريد يا نمي‌خواهيد كه بداريد، يا نمي‌توانيد يا اصلاً مگر مي‌شود بتوانيد و نخواهيد كه بداريد! خلاصه، بازي مي‌كنيد با الفاظ و به اين بازي دلخوشيد. خب، هر انساني يك دلخوشي نياز دارد. شما هم سرگرم هستيد الحمدلله به اين بازي با الفاظ. خوش باشيد!
    عليكم السلام
    اينكه ايشون (آقاي راسل) انگليسيه يا جاي ديگه زياد مهم نيست ! قابل ذكرتر اينه كه ايشون كتابي داره تحت عنوان : " چرا "ملّت ابراهيم) نيستم ؟" ، البته اگه :"مسيحي" ابراهيمي" باشه !
    اينم زياد مهم نيست ! ايشون شبهه اي داره كه به پارادُكس راسل مشهوره ، اونم اينكه : " اگر و فقط اگر يه هابيل و يه قابيل ، يا يه قابيل و يه هابيل باشه ، و اين دو زير مجموعه ي آدم باشن " اونوقت مجموعه ي جامع آدم جمع نقيضينه و اين محاله ، پس : "پدر نداريم "!
    اصلا : " مجموعه ي جامعه نداريم " ! حالا مي خواد اسمش خدا باشه ، پدر باشه و يا ... !
    و همينطور به قول شما : جامع مثلا " درست و غلط" و شايدم بقول منظق جديد :"غلط و درست " !
    و خلاصه هر دويي كه مبناي اين شبهاتي باشه كه مطرح شده !
    چراكه شبهه يعني چي ؟ جز اينكه يكي شبيه يكي ديگه هست ؟
    بعبارت ديگه هر شبهه اي پس از اين مطرح ميشه كه يه دويي مطرح شده باشه !
    ناگفته نمونه كه هيچ دويي قابل بقول شما :"ذكر" ! نيست ، مگر اينكه (يك) ذكر شده باشه !
    البته (دو) هايي مثل همين :"مثبت و منفي" هايي مانند همون :"درست و غلط" و يا طبق همون منطق جديدش بر وزن ! :" صفريك" گفته ميشه ! و هيشكيم مثل شما پيدا نميشه كه (رهگير) يك يك ايند دو رقمي ها باشه ! بجاي طرح اين شبهات و پاسخگويي به آنها ! كه گفتم كافيه يكي بتونه شبهه اي مطرح كنه بدون دوتا يك ! تا يكي شبيه اون يكي باشه ! و شبهه اي بقول شما قابل :"ذكر" باشه !
    پاسخ

    با سلام. نخست اين‌كه در تاريخ يعقوبي خواندم سه تا بودند؛ هابيل، قابيل و شيث. از هابيل نسلي نماند و دو نسل در تاريخ؛ فرزندان شيث و فرزندان قابيل. تا اين‌جا را فقط توانستم بفهمم. ولي متأسفانه جملات شما به زبان فارسي سره نيستند و بنده قادر نيستم مقصود شما را از كلماتي كه در كنار هم قرار داديد متوجه شوم. ظاهراً تمايل داريد مانند آخوند واژگان را مبهم كنار هم قرار دهيد و احتمالاً در نهايت بنويسيد: «فتأمّل» و همه غرض و اراده جدّي‌تان را در همان يك كلمه بگنجانيد، تا صدها استاد صدها سال خود را پاره نمايند تا غرض شما از آن فتأمّل را كشف نمايند و هزاران شاگرد را به زحمت اندازند! اگر مي‌نويسيد تا بفهمانيد، بايستي كلمات‌تان با هم «ربط» داشته باشند و فعل و فاعل، مبتدا و خبر در جاي درستي قرار بگيرند تا چيزي فهمانده باشيد. ولي اين‌طور كه شما واژگان را به كار مي‌گيريد، حتي كسي كه مطوّل هم خوانده باشد چيزي نمي‌فهمد، چه برسد به امثال حقير كه به مختصر قناعت نموديم! وبلاگ شما را هم ديدم، آن همه پست در وبلاگ‌تان بود، ولي دريغ از يك تفاهم كوچك! يعني آن‌جا نيز قادر نشدم چيزي بفهمم. چيز كه هيچ، حتي چيزكي! نمي‌دانم هدف شما از دشوارنويسي چيست! شايد بسان عرفا، مي‌نويسيد تا كسي نفهمد، چون رازي كه در عبارات خود نهان مي‌داريد. اگر چنين باشد، اصلاً چرا بايد نوشت؟! يعني بنويسيم كه كسي نفهمد؟! و شايد هم مخاطب تنها كساني‌اند كه غيب بدانند و طوري نوشته مي‌شود كه جز خواصّ اهل كشف و شهود، هيچ غيري، علمي نياندوزد. در هر صورت متشكرم كه نظر خود را بيان فرموديد، ولي كاش مي‌توانستم اين نظر شما را «بفهمم»! ياعلي
    سلام عليكم
    فرصتي دست داد تا مطلبو يه نگاهي بيندازم و همچنين گويا نظرات رو !
    اول بگم اين‌ آقاي راسلي كه نامبرده شده انگليسي هست نه آمريكايي ، البته آمريكايي ها (بوميشون نه ) انگليسي هستن و اروپايي ووو !
    پرسشهايي كه ايشون انداخته وسط ! يه پاسخ داره ! اونم اينه كه كي پرسيد ؟ چراكه تا بگه : من ! ديگه تو اين نمي تونه اون حرفا رو بندازه وسط !
    شما هم همينطور ! چراكه اين مطلبو كي گفت ؟ يا كي نوشت ؟
    ناگفته نمونه كه پرسش شما هم جاي حرف داره !
    برا اينكه چه كنيم ؟ كه نه ، اگه بفرماييد : چه كنم ؟ نيز باز يه كاري كردين !
    خب اونو چي ؟! يعني با همين پرسشي كه دارين اون كارو كردين ؟!
    بنده فكر مي كنم بهتره عنوان مطلبو ميذاشتين : چه مي كنم !؟ و به نمايندگي از (ما) هم : چه مي كنيم !؟
    پاسخ

    انگليسي بودن وي در متن اصلاح شد. تشكر از اين‌كه اشتباه مليّت راسل را تذكر داديد.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 95 شهريور 6 نوشته شما با عنوان چه كنيم 9 برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب و دبير سرويس آن هما . ص بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    از التفات شما به وبلاگ حقير سپاسگزارم.